مایکل نیگل / بلومبرگ / گتی
مایکل نیگل / بلومبرگ / گتی

تنها راه متوقف کردن بحران مالی

ایالات متحده در میانه یک رکود اقتصادی فوق‌العاده و غیرضروری ناشی از ایدئولوژی عجیب و غریب قرار دارد. همچنین در میانه یک اختلال مالی فوق‌العاده و غیرضروری ناشی از ایدئولوژی عجیب و غریب نیز قرار دارد.

تعرفه‌های «روز آزادی» دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور، هزینه کالاهای مصرفی آمریکایی را افزایش داده و بازارها را متلاطم کرده است. کلمه متلاطم آنچه را که در حال وقوع است، کم جلوه می‌دهد. سرمایه‌گذاران در حال فروش اوراق قرضه دولتی آمریکا هستند که معمولاً امن‌ترین پناهگاه امن محسوب می‌شوند. سقوط قیمت اوراق قرضه، اثرات دومینو در بازار پس از بازار ایجاد می‌کند. یک بحران مالی - امروز یا در هفته‌های آینده - یک احتمال ملموس است.

در صورت وقوع چنین فاجعه‌ای، فدرال رزرو با تریلیون‌ها دلار نقدینگی وارد عمل می‌شود و دارایی‌هایی را که معامله‌گران در حال فروش آن هستند خریداری می‌کند و به عنوان خریدار آخرین راه‌حل عمل می‌کند. با گذشت زمان، کنگره نیز ممکن است با کاهش مالیات یا ارسال چک، به حمایت از اقتصاد کمک کند. اما چنین سیاست‌های تطبیقی، قیمت‌های مصرف‌کننده را که به دلیل تعرفه‌ها در حال افزایش است، افزایش می‌دهد. و آنها هیچ کاری برای تغییر واقعیت اساسی که باعث معاملات وحشت‌زده و آشفته بی‌شماری می‌شود، انجام نمی‌دهند: سرمایه‌گذاران دیگر به ایالات متحده و نظام سیاسی آن اعتماد ندارند.

بخوانید: دنیای ترامپ استدلال علیه ترامپ را مطرح می‌کند

تنها یک راه‌حل وجود دارد - یک راه‌حل ساده، اگرچه آسان نیست. کاخ سفید باید از سیاست تعرفه دیوانه‌وار خود عقب‌نشینی کند و قول معتبری بدهد که در آینده چنین سیاست‌های سخت‌گیرانه و بی‌معنایی را اجرا نخواهد کرد. اگر این کار را نکند، کنگره باید اقتدار خود را دوباره تأیید کند و شاخه اجرایی فراری را که به مردم آسیب می‌رساند، مهار کند. من امید چندانی ندارم.

در روز آزادی هفته گذشته، ترامپ بر هر شریک تجاری آمریکایی تعرفه وضع کرد و برای انجام این کار بدون موافقت کنگره، به یک قانون ۵۰ ساله متوسل شد. وی در باغ رز گفت: «مالیات‌دهندگان غارت شده‌اند. دیگر این اتفاق نخواهد افتاد.» برای جمع‌بندی اوضاع، ترامپ یک وضعیت اضطراری اقتصادی اعلام کرد تا تعرفه‌های خود را اجرا کند و به نظر می‌رسد که در انجام این کار باعث ایجاد یک وضعیت اضطراری شده است. اگرچه رئیس‌جمهور متعهد شده بود که پس از تصدی پست، بارها و برای سال‌ها موانع تجاری سنگینی را اعمال کند، اما سرمایه‌گذاران او را کمتر تحت‌اللفظی و جدی‌تر از آنچه باید می‌گرفتند. مقیاس این سیاست باعث فروش ۵ تریلیون دلاری سهام شد.

این یک نوسان مبتنی بر احساسات نبود. این یک اصلاح نبود. این یک قیمت‌گذاری مجدد منطقی دارایی‌های شرکتی بود. تعرفه‌ها کسب‌وکارهای کوچک آمریکایی را از بین می‌برد، به مصرف‌کنندگان آمریکایی آسیب می‌رساند، زنجیره‌های تأمین جهانی را درهم می‌پیچد، به صادرکنندگان خارجی آسیب می‌رساند و اقتصاد جهانی را کوچک می‌کند. سودهای تجاری کمتر خواهد شد؛ قیمت سهام نیز باید منطقاً کمتر باشد.

معمولاً وقتی بازار سهام سقوط می‌کند، بازار اوراق قرضه افزایش می‌یابد، زیرا سرمایه‌گذاران به سمت امنیت نسبی اوراق قرضه خزانه‌داری و سایر ابزارهای درآمد ثابت فرار می‌کنند. این بار متفاوت است. هفته گذشته، قیمت اوراق قرضه دولتی آمریکا شروع به افزایش و سقوط کرد. امروز صبح، بازدهی در حال افزایش بود - نشانه‌ای از این که معامله‌گران خطر افزایش این را می‌بینند که ایالات متحده در بازپرداخت بدهی‌های خود قصور خواهد کرد و برای استقراض از ایالات متحده هزینه بیشتری دریافت خواهد کرد. همانطور که جیم بیانکو، تحلیلگر بازار، خاطرنشان کرد، آخرین باری که بازدهی تا این حد، به این سرعت افزایش یافت، در سال ۱۹۸۲، در بحبوحه یک رکود جهانی شدید بود. او نوشت: «چیزی در بازار اوراق قرضه شکسته شده است. ما شاهد یک انحلال آشفته هستیم.»

هیچ‌کس دقیقاً نمی‌داند چه چیزی باعث این انحلال آشفته می‌شود. بهترین حدس از سوی تحلیلگران مالی این است که صندوق‌های تامینی که شرط‌بندی‌های اهرمی سنگینی روی تغییرات اندک قیمت در دارایی‌های امن انجام می‌دهند، با درخواست مارجین روبرو هستند - از آنها خواسته می‌شود که برای پوشش زیان‌های کاغذی خود، وثیقه بیشتری به صورت نقدی ارائه دهند. به نظر می‌رسد مقیاس فعالیت، ظرفیت فروشندگان برای ملاقات با خریداران و خریداران برای ملاقات با فروشندگان را تحت فشار قرار می‌دهد و توضیح‌دهنده نوسانات عظیم قیمت در یک بازار آرام و نقد شونده است.

همانطور که سهام پیش می‌رود، اوراق قرضه نیز پیش می‌روند. فروش یک اصلاح نیست و ناشی از روحیه حیوانی نیست. سرمایه‌گذاران در سراسر جهان در حال مذاکره بر سر آینده‌ای هستند که در آن ایالات متحده دیگر یک پناهگاه نیست و بازارها به دلیل حماقت ناشی از واشنگتن ناپایدار و غیر نقد شده‌اند. فدرال رزرو می‌تواند و شاید برای آرام کردن اوضاع وارد عمل شود. اما چگونه می‌تواند اعتماد سرمایه‌گذاران را بازگرداند؟ چرا سرمایه‌گذاران باید به نظام آمریکایی اعتماد داشته باشند؟

بخوانید: چه چیزی در مورد تعرفه‌های ترامپ خیلی پیچیده است

من نمی‌دانم که انحلال آشفته امروز چگونه پیش خواهد رفت، اما مطمئنم که اگر سیاست تعرفه به قوت خود باقی بماند، در آینده نزدیک بحران‌های بیشتری رخ خواهد داد. به طور کلی، ایالات متحده به سمت دوره‌ای از رکود تورمی پیش می‌رود، شکل وحشتناکی از رکود که با افزایش بیکاری و افزایش قیمت‌ها مشخص می‌شود. برای مقابله با از دست دادن شغل و درآمد، فدرال رزرو می‌تواند پول را ارزان کند و کنگره می‌تواند هزینه کند و هزینه کند. اما این باعث افزایش تورم می‌شود. برای کاهش قیمت‌ها، فدرال رزرو می‌تواند نرخ بهره را افزایش دهد و کنگره می‌تواند هزینه‌ها را کاهش دهد. اما این باعث رکود بازار کار می‌شود.

پاسخ - به آشفتگی بازار و به رکود انتخابی و خودساخته‌ای که ایالات متحده به سمت آن می‌رود - خلاص شدن از شر تعرفه‌ها است. پاسخ بازگشت به سیاست‌گذاری مبتنی بر قانون، قانون‌مدار و دقیق است. در عوض، به نظر می‌رسد دولت ترامپ شرط می‌بندد که خیابان اصلی در طول عرضه تعرفه‌ها بهتر از وال استریت عمل خواهد کرد و مقررات‌زدایی و کاهش مالیات به موقع اقتصاد را نجات خواهد داد. به نظر می‌رسد شرط می‌بندد که بتواند توافقنامه‌های تعرفه‌ای را با ده‌ها دولتی که هفته گذشته مورد بی‌احترامی قرار داد، مذاکره کند.

ترامپ به حرف‌هایی که بازار سهام به او می‌زند گوش نمی‌دهد. او با رهبران خارجی با حسن نیت مذاکره نمی‌کند. او به حرف‌هایی که مدیران عامل شرکت‌ها می‌گویند گوش نمی‌دهد. او از بازار اوراق قرضه درس نمی‌گیرد. او از دادگاه‌ها اطاعت نخواهد کرد. او به ارقام نظرسنجی خود نیز پاسخ نمی‌دهد. کنگره این اختیار را دارد که تعرفه‌های ترامپ را لغو کند و از تخریب دولت آمریکا توسط او جلوگیری کند. افسوس که بزدلان آخرین دفاع ما در برابر یک ظالم نادان هستند.