



حتی در زمانی که لئو شوفیلد مشغول گذراندن ۳۶ سال حبس ابد به جرم قتل همسرش بود، تلاش کرد تا مردی را که به این جنایت اعتراف کرده بود، ببخشد.
او به ایمان خود روی آورد. او به زندانیان جوانتر مشاوره داد. او به فردی تبدیل شد که برای دیگران در داخل زندان اهمیت داشت. اما تا همین اواخر - تقریباً یک سال پس از اینکه او پس از دههها اصرار بر بیگناهی خود به طور مشروط آزاد شده بود - آقای شوفیلد نتوانست "حس تکمیل" را احساس کند، پس از اینکه او و جرمی اسکات برای اولین بار از طریق تلفن صحبت کردند.
آقای شوفیلد در مصاحبهای اخیر گفت: «بخشش مربوط به شخصی نیست که به ما آسیب رسانده است. بلکه در مورد ماست که آسیب دیدهایم و از اثر آن آزاد میشویم.»
او افزود: «جرمی و من فرصتی داشتیم تا یک فصل را ببندیم.»
مکالمه آنها در فصل دوم «دره استخوان» به نمایش گذاشته شده است، پادکستی که مجموعه قسمتهای اولیه آن در سال ۲۰۲۳ تلاشهای آقای شوفیلد را برای اثبات بیگناهی خود شرح داد، زیرا تهیهکنندگان پروندهای پر از اشتباهات را توصیف کردند.
فصل دوم که دو قسمت اول آن از روز چهارشنبه در دسترس خواهد بود، اعتراف آقای اسکات به قتل میشل شوفیلد در سال ۱۹۸۷ و آشتی او با پسرش پس از سالها دوری را بررسی میکند. آقای اسکات همچنین جزئیات قتل دیگری را که میگوید مرتکب شده است اما هرگز به آن متهم نشده است، شرح میدهد.
آقای شوفیلد گفت، اگر آقای اسکات اعتراف نکرده بود، "من هنوز در حال پژمرده شدن بودم."
او گفت: «کاری که جرمی انجام داده است، بسیار مهم است. شجاعت زیادی لازم داشت. صداقت شخصی زیادی لازم داشت.»
آقای شوفیلد ۳۶ سال را در سیستم زندان فلوریدا گذراند تا اینکه در ۳۰ آوریل ۲۰۲۳ به طور مشروط آزاد شد - هشت سال پس از اینکه آقای اسکات برای اولین بار به جرمی که آقای شوفیلد را به زندان انداخت، اعتراف کرده بود. ایالت هنوز در مورد اتهامات قتل اضافی علیه آقای اسکات اقدامی نکرده است.
در ۲۷ فوریه ۱۹۸۷، جسد میشل شوفیلد با ۲۶ ضربه چاقو در یک کانال زهکشی در لکلند، فلوریدا پیدا شد. او ۱۸ ساله بود. آقای شوفیلد، شوهر شش ماههاش، اندکی بعد به جرم قتل او متهم شد. اما هیچ مدرک فیزیکی وجود نداشت که او را به این جنایت مرتبط کند، حتی مجموعه اثر انگشتهایی که در خودروی خانم شوفیلد پیدا شد.
در سال ۲۰۰۴، مقامات گفتند که اثر انگشتها متعلق به آقای اسکات است که قبلاً به جرم سرقت از یک مرد و ضرب و شتم او تا حد مرگ، در حال گذراندن حبس ابد بود.
آقای اسکات به قتل خانم شوفیلد چندین بار اعتراف کرد، از جمله در مصاحبههای مفصل با گیلبرت کینگ، نویسنده برنده جایزه پولیتزر و خالق «دره استخوان».
برای آقای اسکات غیرعادی نبود که از زندان با آقای کینگ تماس بگیرد. اما آقای کینگ انتظار نداشت که آقای اسکات یک روز در ماه فوریه در حالی که او در حال ملاقات با آقای شوفیلد در خانهاش در نزدیکی تمپا بود، تماس بگیرد. آقای کینگ از آقای اسکات و آقای شوفیلد پرسید که آیا میخواهند صحبت کنند. هر دو موافقت کردند. این اولین بار بود که این دو مرد با هم صحبت میکردند.
آقای کینگ به یاد میآورد: «او در تلاش است به این مرد کمک کند و به او آرامش دهد، مردی که در واقع همسرش را کشته است و دلیل این است که او ۳۶ سال را در زندان سپری کرده است. این چیزی است که من هرگز نخواهم فهمید.»
آقای شوفیلد چهار بار از آزادی مشروط محروم شد، حتی پس از اینکه آقای اسکات به قتل اعتراف کرده بود. اکنون او با آقای اسکات تلفنی صحبت میکرد و به او دلداری میداد، همانطور که به عنوان یک مربی برای زندانیان جوانتر در زمانی که هنوز در زندان بود، انجام میداد - و همانطور که او تا به امروز در بازدیدها انجام میدهد.
آقای کینگ گفت: «شما باید از مکانهای بسیار تاریکی عبور کنید تا به آن منطقه بخشش برسید. شما باید این کارهایی را انجام دهید که ما نمیتوانیم تصور کنیم و او به وضوح آنجا بوده است.»
اما رسیدن به آن نقطه اصلاً آسان نبود. آقای شوفیلد گفت، فقط دو سال پیش او نمیتوانست به همان روش با آقای اسکات صحبت کند. اما با واقعیتر شدن تمرین بخشش برای او، آقای شوفیلد نیز داستان آقای اسکات را از آقای کینگ بیشتر آموخت.
او گفت: «من احترام خاصی برای این مرد قائل شدم و تا حدودی به او علاقه مند شدم. من میخواستم به او بگویم که من صمیمانه او را میبخشم و مهمتر از آن، میخواستم او بداند که افرادی هستند که به او اهمیت میدهند و میخواهند او کار درست را انجام دهد. زیرا او هرگز بیرون نخواهد رفت.»
آقای شوفیلد تأکید کرد که از طرف خانواده میشل، که به پیشنهاد آزادی مشروط او اعتراض کرده بودند، عذرخواهی نمیکند.
او گفت: «من گاهی اوقات احساس گناه میکنم» به خاطر بخشش آقای اسکات. اما این در مورد من است، نه جرمی. این برای روح شما بسیار آزاد کننده است. من نمیخواهم با انبوهی از خشم زندگی کنم. من به اندازه کافی از آن در زندان داشتم.»
پس از آزادی آقای شوفیلد در سال گذشته، او اولین شب را در یک خانه بین راهی، روی یک صندلی چمن زیر ستارهها با همسر دومش، کریسی شوفیلد، یک مددکار اجتماعی که او در زندان ملاقات کرده بود، گذراند. اما او بدون یک روال ثابت دچار مشکل شد و روزها را گم کرد، زیرا معیار منظم زمان او - نگهبانان زندان که چندین بار در روز شمارش سر زندانیان را انجام میدادند - دیگر بخشی از روال او نبود.
او در نهایت در یک تعمیرگاه مکانیکی مشغول به کار شد. این یک منحنی یادگیری شیب دار برای کسی بود که فکر میکرد راه خود را در اطراف خودروها میداند: آخرین خودرویی که او روی آن کار کرده بود، یک مدل ۱۹۸۷ بود.
اکنون او بر بهبودی از تصادف موتورسیکلت خود و گذراندن وقت در کلیسا برای تعمیق ایمان خود متمرکز است. آقای شوفیلد مدرک الهیات خود را در زندان به دست آورد و به کشیش ارشد در جامعه مسیحی مسیحی در موسسه اصلاحی هاردی در بولینگ گرین، فلوریدا تبدیل شد، جایی که بیشتر وقت خود را در آنجا گذراند و پیوندهای نزدیکی با زندانیان و افسران اصلاحی ایجاد کرد. او هنوز دلتنگ اعضای سابق جماعت خود و ساختار زندگی زندان است.
آقای شوفیلد در تلاش است تا محکومیت خود را لغو کند و از حمایت سناتور ایالتی جاناتان مارتین، یک جمهوری خواه و رئیس کمیته عدالت کیفری برخوردار است. اگر محکومیت او لغو نشود، آقای شوفیلد انتظار دارد که چهار تا شش سال دیگر به طور مشروط آزاد باشد. او گفت که ترجیح میدهد به طور کامل آزاد شود تا بتواند آزادانه سفر کند و به طور کامل با فرزندان و نوههای خود وقت بگذراند.
اما آقای شوفیلد به زندگی خود در خارج از زندان اهمیت زیادی میدهد. او همچنین امیدوار است که پادکست به دیگران در سیستم زندان کمک کند.
آقای شوفیلد گفت: «در نهایت، امیدوارم که این باعث شود مردم متفاوت فکر کنند.»
او افزود: «به ویژه در مورد افرادی که درگیر شدهاند، خواه مظنون، متهم، محکوم شده باشند، کسانی که در این موقعیت قرار گرفتهاند. آنها هنوز انسان هستند و همچنان شایسته رفتار انسانی هستند.»