لوسترهای چین
چین عاشق لوستر است. هر اتاق ضیافتی در چین حداقل یک لوستر دارد، معمولاً تا حد امکان بزرگ و براق. مانند کاریاتیدهایی که دروازههای جلویی مجتمعهای مسکونی گرانقیمت را تزئین میکنند یا ساعتهای (معمولاً متوقفشده) با برچسب پاریس، رم و نیویورک در پشت میزهای هتل، آنها نمادی ماندگار از قدرت و ثروت به سبک قدیمی هستند.

جمهوری خلق چین، علاقه به لوسترها را از اتحاد جماهیر شوروی به ارث برد، جایی که آنها نمادی از عظمت اروپای بین دو جنگ بودند. اما شورویها آنها را بزرگتر هم ساختند، به گفته نیکیتا خروشچف، به دلیل انگیزههای اقتصادی انحرافی: کارخانه لوستر مسکو به ازای تولید بر اساس تن، پاداش دریافت میکرد و ساخت چند لوستر عظیم آسانتر از تعداد زیادی لوستر کوچک بود.
فراوانی لوسترهای غولپیکر بخشی از چیزی است که باعث شد استعاره «آناکوندا در لوستر» پری لینک، هنگامی که او آن را در مقالهای در سال 2002 در نقد کتاب نیویورک معرفی کرد، فوراً در بین چینشناسان مورد توجه قرار گیرد.
لینک، استاد برجسته ادبیات و زبان چینی، در آن زمان نوشت: «به طور خلاصه، اقتدار سانسوری دولت چین در دوران اخیر، شباهت چندانی به ببر آدمخوار یا اژدهای آتشنشان نداشته است، بلکه بیشتر شبیه یک آناکوندای غولپیکر است که در یک لوستر آویزان پیچیده شده است.» «معمولاً مار بزرگ حرکت نمیکند. نیازی هم ندارد. نیازی نمیبیند که در مورد ممنوعیتهای خود صریح باشد. پیام خاموش دائمی آن این است که «خودتان تصمیم بگیرید»، پس از آن، اغلب اوقات، همه افراد در سایه آن، تعدیلات کوچک و بزرگ خود را انجام میدهند.»
این مقاله در قلب مجموعه جدید لینک با همین نام قرار دارد، که برخی از نوشتههای فراوان او را در 20 سال گذشته گردآوری کرده است - ظاهراً بدون آسیب دیدن از سن. بیشتر قطعات به مضامین همیشگی او به عنوان یک محقق بازمیگردند: لذت زبان، سکوت سانسور و وحشیگری حزب کمونیست چین.
بخش اول کتاب، "چین اسیر"، راهنمایی برای پیمایش در آن وحشیگری است. مانند بسیاری از محققان نسل خود، لینک به عنوان تحسینکننده چین مائوئیستی آغاز کرد - تا اینکه در اوایل دهه 1970 توانست از آن بازدید کند. (او در "شصت سال تماشای چین" اشاره میکند: "ما تمایل داریم فراموش کنیم که در طول دهه 1960، ایالات متحده رسماً افراد بیشتری را به ماه فرستاد تا به چین.") لینک نقش مهمی (که خودش با فروتنی آن را کماهمیت جلوه میدهد) در کمک به فرار مخالفان پس از سرکوب میدان تیانآنمن ایفا کرد.

اما برخلاف برخی از منتقدان حزب کمونیست چین، لینک همچنین مراقب است که بین چین مائو تسه تونگ و چین شی جین پینگ، هم از نظر میزان اطلاعاتی که از چین خارج میشود و هم از نظر امکانات موجود برای مردم چین حتی پس از سرکوبهای شی، تمایز قائل شود. به هر حال، در دوران شی، آناکوندای پیچیده همچنان بر یک ضیافت ریاست میکند - نشانهای در چین از رفاه و رسمیت. افرادی که در سایه آن هستند، حالشان خوب است، حتی اگر حضور آن را هرگز فراموش نکنند. لینک خاطرنشان میکند: «در دوران مائو، مردم معمولاً به آنچه فریاد میزدند اعتقاد داشتند، در دوران شی، آنها اغلب از طریق عملکرد ظاهری از منافع خود محافظت میکنند.» احتمال «یک تکنو فاشیسم خفهکننده» در دوران شی کمین کرده است اما محقق نشده است.
لینک همچنین در مورد اختلافات بین تبعیدیان از چین در مورد مسائلی مانند حمایت از دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، تیزبین است. بسیاری از مخالفان به دلیل تمایل دولت اول او به مقابله با پکن، او را به عنوان یک چهره انقلابی میدیدند. دیگران او را به عنوان یک خودکامه مشتاق میدیدند.
و هم در مقاله آناکوندا و هم در سایر قطعات، لینک چشم تیزبینی به لفافهگوییها و عدم قطعیتهای مجریان حزب و منتقدان آن دارد. او خاطرنشان میکند که حزب کمونیست چین عاشق «اتهام مبهم» است که احتمال ترس و تبعیت را به حداکثر میرساند.
در نتیجه، حتی منتقدان حزب که در خارج از کشور زندگی میکنند، اغلب خودسانسوری میکنند، نگران خانواده یا دوستان خود در داخل کشور هستند. بنابراین، او میگوید، «دانشمندان علوم سیاسی که دولت چین را مطالعه میکنند» نیز این کار را انجام میدهند و «من این پدیده را در خودم نیز متوجه شدهام.» انتقادات در نهایت خفه میشوند یا از طریق استعاره بیان میشوند، و حتی منتقدان صریح حزب در یک موضوع ممکن است در مورد موضوعات دیگر سکوت کنند.

اما این کتاب ناراحتکنندهای نیست. تعداد زیادی از مقالات لینک به نویسندگان، به معلمانی که او تحسین میکند، به "لذت تدریس زبان چینی مقدماتی" اختصاص داده شده است. این لذت در نوشتههای او مشهود است، به ویژه در کتاب جذاب و غریب او آناتومی زبان چینی. لینک عاشق زبان محلی است، همانطور که نویسندگان بزرگ چینی دهههای 1920 و 30 بودند. او عاشق شعر سرگردان شعارها در توالتها است که به شما هشدار میدهد حتی اگر عجله دارید، درست سیفون را بکشید. (Congcong er lai, chongchong er qu—یا "دوان تند وارد شوید، سیفون تند بزنید.")
او عاشق قافیههای هوشمندانه و پرانرژی shunkouliu ("اشعار لغزنده") است، طنزهای مردمی که در عصر قبل از اینترنت به صورت دهان به دهان پخش میشدند، قبل از اینکه به میمهای آنلاین تبدیل شوند. چندین مورد در اولین مقاله کتاب، در مورد برداشتها از فساد، گنجانده شده است:
من تمام عمرم برای حزب کار کردم
و در زمان بازنشستگی چیزی نداشتم.
حالا به من میگویند از فرزندانم زندگی کنم
اما فرزندان من یکی یکی اخراج شدهاند.
او عاشق xiangsheng است، وودویل سریع چینی که زمانی پر از طنز سیاسی و جوکهای کثیف بود قبل از اینکه در دهه 1950 توسط حزب کمونیست خنثی شود. همانطور که لینک در یک مقاله در اینجا شرح میدهد، کمدی تحت نظارت گروه کوچک تحت حمایت مائو برای بهبود Xiangsheng قرار گرفت که محصولاتی مانند "اتحاد جماهیر شوروی مدتها پیش انرژی صنعتی خود را برای مصارف صنعتی به کار برد!" و "ترافیک در بزرگراه شیکانگ-لهاسا در 25 دسامبر 1954 آغاز شد، و این پیوند تأثیر عمدهای بر ساخت و ساز اقتصادی و همبستگی بین ملتهای میهن ما داشته است." (فکر میکنم همه چیز در نحوه ارائه آن است.)
اما «طنز، مانند یک مهمان ناخوانده، تمایل داشت دوباره نفوذ کند.» طرحهایی که تقلیدی از جزمگرایی و بوروکراسی کمونیستی بودند، گاهی مخاطبان مشتاقی پیدا میکردند - و گاهی اوقات باعث میشدند که کمدین در یک اردوگاه کار اجباری به سر ببرد. Xiangsheng همچنان یک عنصر اصلی کمدی چینی است، اما یک شوخی سرگردان که به ارتش چین اشاره میکند، میتواند 2 میلیون دلار برای شما هزینه داشته باشد و تئاترها را تعطیل کند. حتی کمدینهای چینی که در خارج از کشور زندگی میکنند نیز خودسانسوری میکنند. آناکوندا سایه بلندی میاندازد.

کتابی درباره سکوت تحمیلی و خودسانسوری ممکن است در حال حاضر به ویژه برای مخاطبان آمریکایی صادق باشد، زیرا مدیران کالج برای لغو برنامههای DEI عجله دارند و منتقدان سابق از ترس تلافیجویی خود را ساکت میکنند. فرهنگ تبعیت خاموش حزب کمونیست چین با دولت ترامپ که با ترولینگ و تهدیدهای پرهیاهو رشد میکند، بسیار متفاوت است - بیشتر شبیه "اسب در بیمارستان"، در قیاس جان مولانی کمدین، تا یک آناکوندا در لوستر.
و با این حال، من تحت تأثیر بازگویی لینک، در پایان مقاله آناکوندا، از تصمیمات گوردون جی. چانگ، وکیل چینی آمریکایی، که از سال 1999 "فروپاشی قریب الوقوع چین" را پیش بینی کرده است، قرار گرفتم. چانگ شرکت حقوقی خود را ترک کرد تا کتاب خود را با همان عنوان بنویسد، زیرا احساس میکرد وکلا در استانداردهای دوگانه انتقاد از چین در خفا و ترویج آن در ملاء عام، شریک جرم هستند.
لینک به نقل از چانگ میگوید: «من نمیتوانستم در یک شرکت بزرگ کار کنم زیرا بیش از حد بحثبرانگیز بودم. ... من وکلای زیادی را میشناسم، افراد خوب و درستکار در غیر این صورت، که از گفتن یک کلمه انتقادی در مورد رژیم خودداری میکنند، مگر در مکالمات خصوصی.»
نام شرکت حقوقی سابق چانگ؟ پل وایس، که اخیراً در برابر ترامپ زانو زد. هنگامی که تسلیم شدن در برابر فشار دولت از خارج را عادی میکنید، مبارزه با آن پس از بازگشت مبارزه به خانه دشوارتر است.
جیمز پالمر معاون سردبیر فارن پالیسی است.