در چند هفته گذشته، من یک آزمایش ساده انجام دادهام: من ۱۰ تا ۱۵ دقیقه زودتر از حد معمول به قرارهای ملاقات میروم.
کریس گیلبو، نویسنده کتاب آینده "اضطراب زمانی: توهم فوریت و راهی بهتر برای زندگی" میگوید: بله، این یک توصیه "واضح" است. او توضیح داد: "اما نتایج میتواند زندگی را تغییر دهد."
با این حال، مردم هنوز در برابر این ایده مقاومت میکنند، گیلبو گفت: "آنها نگران میشوند و از من میپرسند، "با وقت اضافی چه کار کنم؟" اما تحقیقات نشان میدهد که افراد به طور عادت مدت زمانی را که یک کار طول میکشد، دست کم میگیرند. گیلبو گفت: "بنابراین در واقعیت، آنها احتمالاً وقت اضافی نخواهند داشت. آنها فقط دیر نخواهند کرد."
من تنها کسی نیستم که رابطه پرتنشی با ساعت دارم. شصت درصد از افراد مورد بررسی توسط مرکز تحقیقات پیو گفتند که گاهی اوقات احساس میکردند آنقدر مشغول هستند که از زندگی لذت نمیبرند.
گیلبو گفت، برخی از استرسهای مربوط به برنامهریزی خارج از کنترل ما است، اما کارهایی وجود دارد که همه ما میتوانیم برای احساس مسئولیت بیشتر در مورد زمان خود انجام دهیم. من از او و سایر کارشناسان برای راهنمایی درخواست کردم.
این ایده را که همیشه همه چیز را خواهید گرفت رها کنید.
توماس کوران، دانشیار روانشناسی در دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی لندن و نویسنده کتاب "تله کمال: در آغوش گرفتن قدرت به اندازه کافی خوب" گفت که لیست کارهای شما هرگز تمام نخواهد شد. او گفت، بنابراین تحمل خود را برای ترک آن لیست ناتمام ایجاد کنید.
آمانتا ایمبر، روانشناس سازمانی و نویسنده کتاب "مدیریت زمان: عادتهای قدرتمند، زمان بیشتر، شادی بزرگتر" گفت: "ما روزهای خود را با وسواس در مورد جعبههای خالی خود به پایان میرسیم به جای اینکه پیروزیهای خود را جشن بگیریم." بنابراین دکتر ایمبر توصیه کرد که جمله "امروز من در ... پیشرفت کردم" را در پایان هر روز کامل کنید. محققان این عملِ تفکر در مورد دستاوردهای گذشته خود را "مداخله لذت بردن" مینامند و میگویند که میتواند اعتماد به نفس را بهبود بخشد.
دکتر ایمبر همچنین پیشنهاد کرد که بگویید، "اگر فردا X را انجام دهم، روز بزرگی خواهد بود." دکتر ایمبر توضیح داد که تصمیم گیری در مورد اولویت خود در شب قبل، "نیاز به مشورت با خود" را در صبح از بین میبرد.
از خود بپرسید: آیا این واقعاً فوری است؟
گیلبو گفت، گاهی اوقات، افراد میتوانند با کشاندن شما به چیزی که آن را فوری میدانند، "اضطراب زمانی" را برای شما ایجاد کنند و یک "مهلت کاذب" ایجاد کنند. او گفت، وقتی این اتفاق میافتد، یک لحظه مکث کنید و از خود بپرسید: آیا این واقعاً فوری است؟ آیا میتواند صبر کند؟ آیا برای شخص دیگری فوری است، اما نه برای من؟
گیلبو گفت، فوریت شخص دیگر، لازم نیست که برای شما هم به یک فوریت تبدیل شود. یک مطالعه در مورد ایمیلهای کاری نشان داد که وقتی افراد پیامهایی را با لحن فوری ارسال میکنند، گیرندگان تمایل دارند درخواستها را فوری در نظر بگیرند - حتی زمانی که در واقع آنقدرها هم حساس به زمان یا مهم نبودند.
او گفت، اگر ممکن است، میتوانید بپرسید، "آیا این یک اولویت بالا است، یا میتوانم ابتدا کارهای دیگری را که روی آنها کار میکنم تمام کنم؟"
در نظر بگیرید که آیا میتوانید بازی درجه B خود را ارائه دهید.
آیا باید برای باشگاه کتاب خود کلوچه بپزید، یا کلوچههای آماده از فروشگاه کافی است؟ آیا آن جلسه زوم میتواند به جای آن یک تماس تلفنی سریع باشد، در حالی که شما یک پیادهروی احیاکننده انجام میدهید؟
گیلبو توصیه کرد که مراقب آن لحظاتی باشید که بیهوده تمام تلاش خود را میکنید و میتوانید، مثلاً ۷۵ درصد از تلاش خود را ارائه دهید.
او گفت، در برخی موارد، "اشکالی ندارد که بازی درجه B خود را ارائه دهید."
میندا هارتس، مشاور محل کار و نویسنده کتاب آینده "با من خوب صحبت کن: هفت زبان اعتماد برای یک محل کار بهتر" گفت، انجام این کار برای برخی از افراد سختتر - و خطرناکتر - است. او گفت: "من به این موضوع به عنوان "فشار کمال نامرئی" اشاره میکنم که بسیاری از افراد رنگین پوست احساس میکنند."
او افزود: "از آنجایی که از نظر تاریخی به ما گفته شده است که دو برابر سختتر برای نصف بیشتر کار کنیم، این انتظار وجود دارد که ما همیشه بازی درجه A خود را ارائه دهیم." او توصیه میکند با صراحت گفتن "من نمیتوانم در حال حاضر این را بر عهده بگیرم" اذعان کنید که در ظرفیت خود هستید.
"زمان با ارزش" را دوباره تعریف کنید.
من یک جعبه پرکن هستم و باید با این انگیزه مبارزه کنم که "بهرهوری" را از هر لحظه بیرون بکشم. اما دکتر کوران گفت، نباید زمان استراحت را غیرمولد بدانم: "اصلاً تلف نشده است."
او برای خودش ساعتی را تنظیم میکند که هر روز ساعت ۵:۳۰ بعد از ظهر زنگ میزند. این یک ضبط از نوهاش است که از او میخواهد با او بازی کند.
دکتر کوران گفت: "این به من یادآوری میکند که هر کاری که انجام میدهم، احتمالاً میتواند صبر کند." او گفت، اغلب برخی از شادترین خاطرات شما رویدادهایی خواهند بود که "پیش پا افتاده و عادی" هستند، بنابراین اگر میتوانید برای آنها وقت بگذارید.
وقتی اخیراً یکی از دوستانم از من پرسید، سخنان دکتر کوران را به یاد آوردم، "اگر میتوانستی یک روز را دوباره زندگی کنی، آن روز چه روزی بود؟"
آن روزی بود که دخترم ۴ ساله بود. من یک روز تعطیل داشتم، بنابراین به پارکی رفتیم که در آن سوار چرخ و فلک شدیم و پس از آن به سفر رفتیم تا پیتزا و بستنی بخریم. سپس به خانه رفتیم تا سرزمین تک شاخ بازی کنیم. این جایی است که شما وارد رختخواب میشوید، روکشها را روی سر خود میگذارید، آنها را پرت میکنید و به یک تک شاخ تبدیل میشوید.
همین. این یک سهشنبه پیش پا افتاده و عادی بود. اما وقتی در حال بحث هستم که آیا دیر کار کنم یا با خانوادهام شام بخورم، به آن فکر خواهم کرد: من هر کاری میکنم تا به سرزمین تک شاخ برگردم.