وقتی گوستاوو شوئد در اواخر دهه 1980 به فکر شغل در امور مالی بود، بالا رفتن از نردبان ترقی دغدغه افراد شاغل بود، نه دانشجویان.
شوئد، استاد دانشگاه نیویورک که کار خود را در بانکداری سرمایهگذاری آغاز کرد و سپس حدود 25 سال در سهام خصوصی کار کرد، میگوید: «مردم واقعاً تا تابستان بین سالهای سوم و چهارم تحصیل خود به شغل خود فکر نمیکردند.»
از آن زمان، مسیر ورود به وال استریت به طور اساسی تغییر کرده است. بانکهای سرمایهگذاری اکنون با صندوقهای تامینی چند میلیاردی، شرکتهای سهام خصوصی، بانکهای "بوتیک نخبه" و حتی شرکتهای فناوری برای استعدادها رقابت میکنند و در نتیجه هجوم دیوانهواری برای استخدام زودتر از همیشه به وجود آمده است.
دانشجویانی که آرزو دارند دلال، معاملهگر و سرمایهگذار شوند، باید به محض ورود به سال اول تحصیل خود برای برنده شدن در کارآموزیهایی که درهای درست را باز میکنند، آماده شوند. کسانی که صبر میکنند یا بازی استخدام را به اندازه کافی سریع یاد نمیگیرند، در خطر عقب ماندن قرار دارند. (این اولین قسمت از مجموعه داستانهایی است درباره اینکه چگونه مسیر وال استریت در حال تغییر است و چه تاثیری بر جوانان و صنعت به طور کلی دارد.)
حتی شرکتکنندگان مایل نیز پوچ بودن این وضعیت را تشخیص میدهند. یک دانشجوی وارتون که اخیراً پیشنهاد کارآموزی سال 2026 را در یک بانک سرمایهگذاری امضا کرده است، اینگونه بیان کرد: «من دانشجوی سال دوم کالج هستم و این تا حدودی ظالمانه است که ما باید در این سن - من به تازگی 20 ساله شدهام - تصمیم بگیریم که اولین شغل من پس از فارغالتحصیلی چه باشد.»
بنابراین چرا آنها این کار را انجام میدهند؟ چه چیزی باعث میشود که تعداد بیسابقهای از دانشجویان در برخی موارد به دنبال مشاغل وال استریت باشند، در حالی که این مسیر چنین مسیری پر از موانع است؟ و آیا آنها درک میکنند که چقدر خردکننده یک شغل سطح ابتدایی در وال استریت میتواند باشد، با داستانهایی از افرادی که از خستگی از حال میروند؟
برای کمک به پاسخ به این سوالات، Business Insider نظرسنجی را برای دانشجویان مقطع کارشناسی رشته مالی و اعضای باشگاههای مالی دانشگاه ارسال کرد - که اغلب به عنوان سکوی پرشی به سمت کارآموزی در وال استریت استفاده میشوند - و در مورد مسیر شغلی، انتظارات و انگیزههای آنها سوال کرد. علاوه بر 150 پاسخ نظرسنجی که از حدود دوازده مدرسه دریافت کردیم (که یک نمونه آماری نماینده نیست)، با حدود 30 دانشجو از مدارسی مانند دانشگاه پنسیلوانیا، دانشگاه جورج تاون و دانشگاه نیویورک نیز مصاحبه کردیم. آنها درخواست کردند که ناشناس بمانند تا از مشاغل آینده خود محافظت کنند.
دانشجویانی که با آنها صحبت کردیم، احساسات پیچیدهای را در مورد مسیر شغلی انتخابی خود ابراز کردند. برخی از آنها این چالش را پذیرفتهاند، در حالی که برخی دیگر گفتند که نگران شهرت این صنعت در زمینه خرد کردن استعدادهای جوان هستند. آنها نسبت به وعدههای اخیر مؤسسات وال استریت برای انجام اقدامات بیشتر برای محافظت از آنها در برابر فرسودگی شغلی مردد هستند، اما در نهایت احساس میکنند که اگر میخواهند شغلی در بانکداری سرمایهگذاری، سهام خصوصی یا صندوقهای تامینی داشته باشند، چارهای ندارند.
بانکداری سرمایهگذاری همچنان در سطح ابتدایی حکمرانی میکند
قبلاً اینطور بود که بانکداری سرمایهگذاری تنها نقطه ورود به اکثریت قریب به اتفاق مشاغل مالی بود، اما بسیاری از صندوقهای تامینی و شرکتهای سهام خصوصی، از جمله غولهای سرمایهگذاری Balyasny و Citadel، اکنون در برنامههای آموزشی خود سرمایهگذاری میکنند.
علیرغم افزایش تعداد گزینهها، بیشتر پاسخدهندگان به نظرسنجی ما - 74٪ - گفتند که قصد دارند کار خود را در زمینه مالی از طریق مسیر سنتی بانکداری سرمایهگذاری آغاز کنند. در مصاحبهها، دانشجویان گفتند که این مسیر را به عنوان باز کردن بیشترین درها میدانند و آن را برای افرادی که کاملاً مطمئن نیستند وقتی بزرگ شدند چه میخواهند باشند، ایدهآل میدانند.
همانطور که یک دانشجوی سال سوم کلمبیا که موفق به دریافت کارآموزی در یک بانک سرمایهگذاری شده است توضیح داد: بانکداری سرمایهگذاری به سادگی نقطه صفر برای هر شغل دیگری در امور مالی است. (همچنین بیشترین مشاغل سطح ابتدایی را در امور مالی ارائه میدهد.)
این دانشجوی کلمبیا با اشاره به فرصتهایی برای استخدام شدن برای کار در صندوقهای تامینی، سهام خصوصی و حتی اعتبار خصوصی (که برای اعطای وامهای غیرقانونی پول جمع میکند) گفت: «راههای بسیار زیادی وجود دارد که میتوانید از آن خارج شوید.»
دانشجوی وارتون موافق بود و گفت که دامنه امکانات گستردهترین دلیل جذاب برای دنبال کردن بانکداری پس از فارغالتحصیلی بود.
او گفت: «اگر آن را دوست داشته باشم، میتوانم با آن بمانم. اگر آن را دوست نداشته باشم، فرصتهای دیگری نیز وجود دارد. فکر میکنم کار در شغلی مانند بانکداری سرمایهگذاری این درها را باز نگه میدارد.»
معایب یک شغل در امور مالی
هنگامی که از دانشجویان خواسته شد میزان نگرانی خود را در مورد پنج موضوع رایج مربوط به یک شغل در امور مالی ارزیابی کنند - در مقیاس 1 تا 4، با 1 به معنای عدم نگرانی در مورد یک نکته معین و 4 به معنای بسیار نگران - ساعات طولانی بالاترین میانگین امتیاز را داشت و پس از آن استرس بالا قرار داشت.
بانکداران سرمایهگذاری سطح ابتدایی که عناوینی مانند تحلیلگر و همکار دارند، شناخته شده هستند که از 80 تا 100 ساعت در هفته کار میکنند و اغلب روی کارهای خستهکنندهای مانند قالببندی ارائههای پاورپوینت و مرتب کردن صفحات اکسل کار میکنند. سبک زندگی بانکدار جوان میتواند آنقدر طاقتفرسا باشد که کل تجارتها برای تمسخر آن به صورت آنلاین به وجود آمدهاند. ساعات کاری میتواند در سهام خصوصی و سایر شرکتهای اصطلاحاً خریدار کمتر سخت باشد، اما همچنان بسیار بیشتر از یک شغل 9 تا 5 است.
بحث در مورد شرایط کاری بانکداران جوان در طول همهگیری تشدید شد، زمانی که ادغام و تملک به سطوح بیسابقهای رسید و دوباره سال گذشته پس از مرگ یک همکار 35 ساله بانک آمریکا. علت مرگ او لخته شدن خون در شریانهای قلب بود که باعث گمانهزنیهای گسترده شد و توجه را در داخل بانک به آنچه کارمندان فعلی و سابق گفتند، جلب کرد که ضعفهایی در سیستمهای پیگیری ساعات کاری بانکداران جوان وجود دارد. بانک آمریکا و JPMorgan بعداً محافظهای جدیدی را اعلام کردند که هدف آنها جلوگیری از فرسودگی شغلی بود.
با این حال، دانشجویانی که با BI صحبت کردند، گفتند که باور ندارند مدل کارآموزی سختگیرانه وال استریت تغییر کند.
یک دانشجوی سال سوم دانشگاه نیویورک گفت: «تصمیمگیرندگان چه کسانی هستند؟ افرادی هستند که 20، 30 سال بزرگتر هستند. آنها اهمیتی نمیدهند. این فقط نسلی است که در آن بزرگ شدهاند.»
یک دانشجوی دوم NYU ساعات طولانی و کار خستهکننده را به عنوان یک آیین عبور - نوعی نشان افتخار - توصیف کرد.
«احساس میکنم این یک فرهنگ پس دادن است، اما به روشی منفی. افرادی که با آنها صحبت میکنم میگویند: «وای، شما بچهها به عنوان تحلیلگر خیلی خوش شانس هستید، میتوانید به خانه بروید و بخوابید. در زمان ما، شما روی میز میخوابیدید.»
آنها چه میخواهند
برای درک انگیزههای دانشجویان برای دنبال کردن مشاغل در امور مالی، از آنها خواستیم اهمیت پنج عامل را که ممکن است در اولین شغل خود بخواهند، در مقیاس 1 تا 4 ارزیابی کنند، با 1 به معنای "مهم نیست" و 4 "بسیار مهم".
دانشجویان غرامت و فرصتهای خروج یا توانایی انتقال به نقشها یا شرکتهای بهتر را به عنوان دو عامل مهمتر ارزیابی کردند.
بانکهای سرمایهگذاری به تحلیلگران سطح ابتدایی خود بیش از 110000 دلار حقوق پایه پرداخت میکنند و پاداشهای پایان سال میتواند بین 40000 تا 60000 دلار به غرامت سالانه آنها اضافه کند، بسته به فعالیت معاملات. (در مقایسه، میانگین دستمزد سالانه در ایالات متحده حدود 66000 دلار است، طبق اداره تامین اجتماعی.)
امور مالی نیز در مورد اهداف بلندمدت رتبه بالایی داشت. هنگامی که از آنها در مورد مشاغل آینده خود سوال شد، اکثریت آزادی مالی را به عنوان مهمترین کیفیت ارزیابی کردند. کار معنادار و توانایی کنترل برنامههای خود کمترین اهمیت را در مقیاس 1 تا 4 داشت، با 4 به عنوان مهمترین.
آنچه دانشجویان واقعاً میخواهند را نیز میتوان از پاسخهای نوشتاری آنها به سایر سوالات نظرسنجی استنباط کرد. هنگامی که از مشاغل رویایی خود در زمینه مالی سوال شد، بسیاری از آنها از سرمایهگذاری یا رئیس خود شدن در یک روز صحبت کردند.
حدود 29 پاسخ از 150 پاسخ نوشتاری شامل آرزوهای کارآفرینی، اداره کسب و کار خود یا داشتن یک موقعیت C-Suite بود.
این پاسخها شامل آرزوهایی مانند "کارآفرین" بودن، "شروع کسب و کار خود"، "اداره شرکت سرمایهگذاری خود" و همچنین "مدیر مالی یک شرکت Fortune 500" و "CIO یک صندوق تامینی" بود.
بسیاری از این پاسخها با آرزوهای طرف خرید نیز همپوشانی داشتند - مانند دانشجویانی که گفتند رویای آنها "داشتن صندوق تامینی خود" یا "اداره شرکت سهام خصوصی کوچک خود" است.
هشتاد و پنج پاسخ (معادل حدود 57٪ از پاسخدهندگان) به نوعی به سهام خصوصی، صندوقهای تامینی یا سرمایهگذاری خطرپذیر اشاره کردند. قابل توجه است که فقط 15 پاسخ در مورد مشاغل رویایی بلندمدت در امور مالی به بانکداری اشاره کردند.
مصمم به موفقیت
به نظر میرسید دانشجویانی که توسط BI مصاحبه شدند، چالشهایی را که میتوانند در وال استریت با آن روبرو شوند، درک میکنند. برخی گفتند که از این سختکوشی استقبال میکنند.
دانشجوی سال دوم وارتون به BI گفت: «هدف من، به ویژه بلافاصله پس از فارغالتحصیلی در آن پنج سال اول از زمانی که 22 تا 27 ساله هستم، این است که تا آنجا که میتوانم سخت کار کنم.» او افزود: «فکر میکنم به افرادی که سخت کار میکنند پاداش داده میشود.»
به نظر میرسید سایر دانشجویان مدل کارآموزی سختگیرانه وال استریت را به عنوان بهای ورود میدانند. یک دانشجوی NYU که خواهر و برادر بزرگترش نیز مسیر شغلی بانکداری سرمایهگذاری را در پیش گرفته بود، گفت که عصبی است اما به جلو میرود.
او در مورد اوایل دوران بانکداری خواهر و برادرش گفت: «پدرم واقعاً نگران بود. این من را میترساند، اما این فقط بخشی از شغل است. ما از قبل این را میدانیم. شما با دانستن این موضوع وارد آن میشوید.»
البته، تعداد کمی از دانشجویان مقطع کارشناسی در واقع هفتههای کاری 80 یا 100 ساعته را تجربه کردهاند، همانطور که یک دانشجوی دیگر جورج تاون اشاره کرد.
این دانشجو گفت: «گفتن این حرف به بسیاری از افرادی که حتی 40 ساعت در هفته هم در زندگی خود کار نکردهاند، بدون اینکه تصوری از یک هفته کاری عادی داشته باشند - از یک گوش وارد و از گوش دیگر خارج میشود.»
این دانشجو به طور خاص از مسیر سنتی بانکداری سرمایهگذاری به دلیل شهرتش در زمینه خرد کردن استعدادهای جوان اجتناب کرد.
او به BI گفت: «بخشی از ملاحظات من برای مدیریت دارایی این بود که قطعاً با انتخاب شغل، جان خود را به خطر نمیاندازم.»
و در حالی که به نظر میرسید بیشتر آنها چشم انداز بسته شدن به میزهای خود را پذیرفتهاند، یک دانشجو گفت که قصد دارد در صورت بیش از حد شدن خواستهها، مقاومت کند.
دومین دانشجوی NYU که قرار است در تابستان امسال در یک بانک سرمایهگذاری کارآموزی کند، گفت: «هیچ شغلی، صرف نظر از فرصتهای خروج، میزان اشتیاق شما به شغل، میزان بیشتر پرداخت شما - نباید کارمندان خود را بکشد. فقط چیزهای خاصی وجود دارد که صرف نظر از نتیجه، سازش نخواهم کرد. فکر میکنم مردن یکی از آن چیزهاست. میدانید، اگر فکر میکنید قرار است در یک روز در بیمارستان بستری شوید، در یک روز احساس ضعف میکنید، فکر میکنم فقط باید مرزها را تعیین کنید.»
آیا میخواهید مسیر شغلی خود را با ما به اشتراک بگذارید؟ این فرم سریع را پر کنید.