تصویرگری: جان بوکزیک
تصویرگری: جان بوکزیک

راز سیسرونی خوشبختی

برای احساس خوب، کار خوب انجام دهید.

من سخنرانی‌های زیادی برای مدیران کسب‌وکار درباره چگونگی بهبود سازمان‌ها و آسان‌تر کردن زندگی برای همه با استفاده از علم خوشبختی انجام می‌دهم. اما یک سوال هست که خیلی زیاد از من پرسیده می‌شود: "وقتی مجبور باشم کارهای سختی انجام دهم که مردم را ناخوشایند می‌کند چه؟" برای مثال: مجبور بودن به اخراج کسی، یا درخواست از مردم برای فداکاری. چگونه باید به این سناریوی رایج فکر کنم؟

این معضل به قدمت زمان است و هیچ‌کس بهتر از مارکوس تولیوس سیسرو، فیلسوف و دولتمرد رومی که بیش از دو هزار سال پیش می‌زیست، به آن نپرداخته است. در بخش زیادی از زندگی حرفه‌ای خود، سیسرو زندگی آسوده و بی‌دغدغه‌ای داشت و مورد احترام همگان بود. اما پس از ترور ژولیوس سزار در سال ۴۴ پیش از میلاد، او احساس وظیفه مدنی کرد که در مورد تهدیدی برای جمهوری به شخص مارک آنتونی، که برای کسب قدرت رقابت می‌کرد، سخن بگوید. سیسرو آنتونی را در مجموعه‌ای از سخنرانی‌ها به نام فیلیپیک‌ها به عنوان یک ستمگر محکوم کرد. این اقدامی پرخطر بود، اقدامی که یک دشمن قدرتمند برایش به وجود آورد، اما سیسرو صادقانه معتقد بود که با انجام کار درست، آن‌طور که او می‌فهمید، هیچ فداکاری‌ای نمی‌کند.

در کتابی که تقریباً هم‌زمان با فیلیپیک‌ها نوشته شده و با عنوان دِ اُفیکییس (De Officiis) (درباره وظایف) شناخته می‌شود، سیسرو دقیقاً توضیح داد که چرا معتقد است انجام کاری دشوار اما از نظر اخلاقی درست، قابل‌اطمینان‌ترین و پایدارترین راه برای دستیابی به پاداش‌هایی است که در زندگی به دنبالش هستیم. او استدلال کرد که با وجود غریزه ناقص ما برای انتخاب راه آسان‌تر، همیشه بهتر است راه درست را انتخاب کنیم. در این شاهکار، سیسرو راهنمایی برای داشتن یک زندگی موفق از طریق رفتار شرافتمندانه ارائه داد. اگر این را به دل بسپارید، راهنمایی نیز برای زندگی شادتر خواهید داشت.

دِ اُفیکییس در قالب نامه‌ای بسیار طولانی به پسر سیسرو، سیسرو کوچک، که در آن زمان دانشجوی فلسفه در آتن بود، نوشته شد. از آنجا که زندگی دانشجویی آن زمان تفاوت چندانی با امروز نداشت، به نظر می‌رسد او شدیداً به مشاوره در مورد وظایفش نیاز داشته است. طبق آنچه سنکا سال‌ها بعد نوشت، این جوان "حافظه خوبی نداشت و مستی به تدریج هر آنچه را که داشت از بین می‌برد."

کتاب سیسرو سه بخش دارد که با مطالعه آنچه در زندگی شرافتمندانه است آغاز می‌شود. او تأکید می‌کند که "هر آنچه از نظر اخلاقی درست است از یکی از چهار منبع سرچشمه می‌گیرد" که او آن‌ها را حقیقت، عدالت، نجابت و اعتدال برمی‌شمرد. این‌ها اساساً تنوعی از چهار فضیلت اصلی افلاطون یعنی خرد، عدالت، شجاعت و خویشتن‌داری هستند و سیسرو استدلال می‌کند که این ویژگی‌ها پایه و اساس یک زندگی با صداقت و درستکاری هستند.

نامه او تشویق محدودی برای افرادی که ستون‌های مشاوره می‌نویسند ارائه می‌دهد. تحقیقات مدرن نشان می‌دهد که فضایل واقعاً به مؤثرترین شکل توسط والدین و همسالان منتقل می‌شوند، در حالی که مداخلات بیرونی برای آموزش فضیلت تنها اثربخشی متوسطی دارند. اما تا آنجا که به نفوذ پدری مربوط می‌شود، این کتاب شاید تأثیری داشته است: اگرچه سیسرو کوچک به حرفه درخشانی که پدرش داشت نرسید، اما او در جمهوری روم مجموعه‌ای از مناصب رسمی را بر عهده گرفت.

بخش دوم دِ اُفیکییس به پاداش‌های دنیوی که مردم به‌طور طبیعی می‌خواهند، می‌پردازد. سیسرو بر شرافت، ثروت و قدرت تمرکز می‌کند—جوایزی که با میل به موقعیت اجتماعی که در ژن‌های ما رمزگذاری شده است، گره خورده‌اند. همان‌طور که زیست‌شناسان تکاملی مدت‌هاست استدلال کرده‌اند، این پاداش‌ها با موفقیت تولیدمثلی و کسب منابع ارتباط دارند. میل نیاکان ما به موفقیت قطعاً میل به برتری بر دیگران در پول، قدرت و پرستیژ را به ما منتقل کرده است. سیسرو این واقعیت را می‌پذیرد، اما اشاره می‌کند که راه‌های اخلاقی بهتر و بدتری برای کسب این پاداش‌ها وجود دارد. راه‌های کمتر شرافتمندانه شامل بی‌وفایی به دیگران و عدم صداقت در معاملات ماست. ابزارهای اخلاقی برتر برای انجام این کار شامل سخاوت، ادب و برتری است—فضایلی که در بخش اول ذکر شد.

بخش سوم دِ اُفیکییس مهم‌ترین بخش است، زیرا او استدلال می‌کند که مسیر شرافتمندانه برای کسب پاداش‌های دنیوی همچنین کارآمدترین و مؤثرترین راه برای به دست آوردن و حفظ آن‌هاست. به عبارت دیگر، هیچ تعارضی بین "خوب عمل کردن" و "خوب بودن" وجود ندارد. در بخش دوم، او می‌فهمد که مردم تمایل دارند این را باور نکنند، زیرا آن‌ها بر اساس فرض بازی با حاصل جمع صفر عمل می‌کنند که کسی باید "چیزی را از همسایه خود بگیرد" و بنابراین "از زیان همسایه خود سود ببرد." اما در بخش سوم، سیسرو این را به طور کامل رد می‌کند. "برای یک مرد که چیزی را از همسایه خود بگیرد و از زیان همسایه خود سود ببرد، بیشتر برخلاف طبیعت است تا مرگ یا فقر یا درد یا هر چیز دیگری که می‌تواند بر شخص یا دارایی ما تأثیر بگذارد."

سیسرو سه استدلال برای تقویت ادعای خود مبنی بر سودمندتر بودن فضیلت نسبت به رذیلت ارائه می‌دهد. اول، با استفاده از استدلال رواقی، رفتار غیراخلاقی شخصیت شما را تباه می‌کند و هر موفقیتی که به دست آورید، ارزشمند نخواهد بود. دوم، هر گونه سود کوتاه‌مدت از سوءاستفاده از دیگران، به شهرت شما و در نتیجه به موفقیت دنیوی بلندمدت شما آسیب می‌رساند. سوم، استفاده از یک کلمه نه چندان رومی، کارما (Karma). سیسرو معتقد بود که رفتار بد، هماهنگی طبیعی جهان را مختل می‌کند و پیامدهای منفی برای عامل آن دارد.

استدلال سیسرو — که موفقیت پایدار دنیوی بدون فضیلت امکان‌پذیر نیست — می‌تواند در مورد خوشبختی نیز صدق کند. در تلاش برای افزایش رفاه خود، حداقل به طور موقتی، مردم دائماً درگیر رفتارهایی می‌شوند که ممکن است به آن‌ها افتخار نکنند. ممکن است افراد برای هیجان یا احساس دوباره عشق عاشقانه به همسر خود خیانت کنند. ممکن است برای یک سود آسان سرقت کنند یا برای منفعت شخصی دروغ بگویند. ممکن است با مراقبت از منافع خود و نادیده گرفتن منافع دیگران، خودخواهانه عمل کنند.

تعداد کمی از ما به بی‌وفا بودن، دروغگو بودن یا خودخواه بودن افتخار می‌کنیم. همان‌طور که سیسرو اشاره می‌کند، مردم به این روش‌ها عمل می‌کنند زیرا آشکارا معتقدند که خوشبختی در زندگی "قطعاً با درستکاری اخلاقی در تعارض خواهد بود." مردم فکر می‌کنند که نمی‌توان همیشه با خوب بودن احساس خوبی داشت، بنابراین ممکن است مجبور باشند اولی را برای دومی فدا کنند. سیسرو به طور قابل پیش‌بینی می‌گوید این مزخرف است — یک "وضعیت تأسف‌بار بندگی" و صرفاً "دلبری از لذت حسی."

به همان منطقی که اعمال فضیلت در نهایت موفقیت دنیوی را به ارمغان می‌آورد، سیسرو معتقد بود که خوشبختی واقعی را نیز به همراه دارد. علم اجتماعی مدرن نشان می‌دهد که او کاملاً درست می‌گفت. برای مثال، یک ازدواج شاد فقط با وفاداری زناشویی مرتبط نیست؛ خود آن وفاداری یک عنصر اصلی در رضایت زناشویی است. به همین ترتیب، صداقت در معاملات شخصی به طور قابل اعتمادی رضایت از زندگی را افزایش می‌دهد. و رفتار سخاوتمندانه بارها و بارها باعث افزایش خوشبختی شده است. در درازمدت، بهترین راه برای احساس خوب، انجام کار خوب است، با وجود هرگونه وسوسه برای تقلب.

این اصل، فرمولی دلگرم‌کننده و ساده برای زندگی شادتر ارائه می‌دهد. این بدان معنا نیست که همیشه پیروی از آن آسان خواهد بود، اما به جای پرسیدن "چه چیزی در حال حاضر مرا خوشحال خواهد کرد؟"، در نظر بگیرید که چگونه به این سوال پاسخ دهید: "راه با فضیلت در این موقعیت چیست؟" آن مسیر درست ممکن است شامل تصمیمات دشوار باشد، اما در نهایت شما را به بزرگترین خوشبختی در زندگی رهنمون خواهد شد.

برای بازگشت به معضل رهبری که با آن شروع کردم: چگونه باید به وضعیتی فکر کنیم که در آن، با عمل صحیح، ناخوشایندی ایجاد می‌کنیم؟ پاسخ سیسرو واضح بود: وظیفه خود را انجام دهید - حتی زمانی که انجام این کار ممکن است به خوشبختی کوتاه‌مدت خود و دیگران آسیب برساند.

در مورد سیسرو، این فرضی نبود. مارک آنتونی در یک دیکتاتوری سه‌نفره به قدرت رسید و به دنبال حذف همه مخالفان دیکتاتورها بود، که با سیسرو شروع شد. با حکم اعدام او، سیسرو تلاش کرد از ویلای خود به مقدونیه فرار کند، اما توسط سربازان رومی دستگیر شد. طبق افسانه، یک تریبون به نام پوپیلیوس، با دیدن اینکه دستگیرشده سیسرو معروف و شریف است، در انجام اعدام تردید کرد. سیسرو، مرد با شرافت، برای زندگی خود التماس نکرد، بلکه به سانتوریون وظیفه او را آموزش داد: "نزدیک بیا، سرباز کهنه‌کار،" او گفت، "و اگر حداقل می‌توانی این کار را به درستی انجام دهی، این گردن را قطع کن."