کلاژی از تصاویر و نقل قول‌ها درباره بمباران ایران، از جمله 'بمباران فردو آخرین حمله در این منازعه نخواهد بود' و 'ایرانیان به تأسیسات نفتی دوستان ما در منطقه حمله می‌کنند'.
کلاژی از تصاویر و نقل قول‌ها درباره بمباران ایران، از جمله 'بمباران فردو آخرین حمله در این منازعه نخواهد بود' و 'ایرانیان به تأسیسات نفتی دوستان ما در منطقه حمله می‌کنند'.

۸ کارشناس درباره آنچه در صورت بمباران ایران توسط ایالات متحده رخ می‌دهد

در حالی که ایالات متحده گزینه بازگشت به جنگ در خاورمیانه را بررسی می‌کند، در اینجا برخی از سناریوهایی که این حمله می‌تواند داشته باشد، از دید کارشناسان آورده شده است.

آیا ایالات متحده در حال حرکت به سوی جنگی دیگر در خاورمیانه است؟

اسرائیل و ایران در حال تبادل حملات موشکی و پهپادی هستند. آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، درخواست‌های آمریکا برای تسلیم را رد کرده است. و رئیس‌جمهور دونالد ترامپ گزینه ارائه بمب‌های مورد نیاز برای نابودی تأسیسات هسته‌ای زیرزمینی ایران به اسرائیل را رد نکرده است. وی در پاسخ به خبرنگاران برای کسب وضوح درباره مداخله نظامی آمریکا گفته است: «هیچ‌کس نمی‌داند من چه خواهم کرد.»

برای بررسی مسیر احتمالی این درگیری، مجله پولیتیکو با طیف وسیعی از کارشناسان، از سفرای پیشین گرفته تا رهبران سیاست خارجی، تماس گرفت و از آن‌ها خواست تا سناریوهای احتمالی را در صورت حمله آمریکا به ایران بررسی کنند.

آنچه آن‌ها گفتند در ادامه آمده است.

«عزم ایران را برای دستیابی به سلاح هسته‌ای عمیق‌تر خواهد کرد»

رایان کراکر، استاد برجسته دیپلماسی و امنیت در رند (RAND)، و افسر با سابقه خدمات خارجی است که شش بار به عنوان سفیر آمریکا خدمت کرده است: افغانستان، عراق، پاکستان، سوریه، کویت و لبنان.

اگر ایالات متحده مستقیماً حمله کند، ایران دو گزینه اصلی خواهد داشت: (۱) بازگشت به مذاکرات و آمادگی برای صرف‌نظر کردن از هرگونه توانایی غنی‌سازی، یا (۲) تلافی. تلافی می‌تواند شامل بستن تنگه هرمز، حملات به زیرساخت‌های انرژی خلیج فارس عربی، یا حملات به اهداف نظامی و دیپلماتیک ایالات متحده در منطقه، چه به طور مستقیم و چه از طریق شبه‌نظامیان وابسته باشد. توانایی ایران برای آسیب رساندن به اسرائیل به طور پیوسته در حال کاهش است. اما آن‌ها همچنان توانایی انجام عملیات‌هایی از این دست را دارند.

تلافی، پاسخ گسترده ایالات متحده را به دنبال خواهد داشت. با این حال، بعید است که تنها قدرت هوایی بتواند توانایی ایران برای تولید سلاح هسته‌ای را از بین ببرد. آن‌ها دانش لازم را دارند و نه اسرائیل و نه ایالات متحده نمی‌توانند تمام دانشمندان هسته‌ای را از بین ببرند. پایان دادن به توانایی سلاح‌های هسته‌ای ایران تنها از طریق یک توافق قابل راستی‌آزمایی برای کنار گذاشتن غنی‌سازی هسته‌ای امکان‌پذیر است. شاید نیروی ایالات متحده ایران را متقاعد کند که به چنین محدودیت‌هایی تن دهد. در غیر این صورت، این اقدام درگیری را گسترش داده و عزم ایران را برای دستیابی به سلاح هسته‌ای، با هر هزینه‌ای، عمیق‌تر خواهد کرد.

«آنچه مهم است هدف و نحوه بیان عمومی آن است»

سفیر دنیس راس، عضو برجسته ویلیام دیویدسون در مؤسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک و فرستاده ویژه سابق آمریکا به خاورمیانه است؛ آخرین کتاب او «کشورداری ۲.۰: آنچه آمریکا برای رهبری در دنیای چندقطبی نیاز دارد» است.

می‌دانم که پرسش «چه اتفاقی می‌افتد اگر آمریکا ایران را بمباران کند؟» ظاهراً یک پرسش ساده است. اما شاید آنقدرها هم ساده نباشد: آنچه مهم است هدف و نحوه بیان عمومی آن است. فرض کنید ترامپ اعلام می‌کند که برای اطمینان از عدم دستیابی ایران به گزینه سلاح هسته‌ای، ما تصمیم به بمباران فردو گرفته‌ایم. این یک سایت غنی‌سازی است که در دل کوه ساخته شده است. برای نابودی آن به بمب «کوه‌شکن»، نه «سنگر-شکن»، نیاز است. از آنجا که اسرائیل بمبی مانند «نافوذگر مهمات عظیم» (Massive Ordinance Penetrator) و هواپیمای حمل‌کننده آن را ندارد، تنها ایالات متحده می‌تواند آن را از هوا نابود کند. حفظ سایت غنی‌سازی فردو توسط ایران به معنای حفظ یک عنصر مهم از زیرساخت‌های هسته‌ای آن است که مطمئناً گزینه دستیابی به بمب را برای این کشور حفظ می‌کند.

اگر رئیس‌جمهور بگوید که حمله ما فقط مربوط به آستانه توانایی ایران در تولید سلاح هسته‌ای است و ایالات متحده به هیچ سایت دیگری حمله نخواهد کرد، جنگ ممکن است مهار شود. اما اگر ایالات متحده تصمیم بگیرد که حملات گسترده‌تری را انجام دهد، شاید با هدف تغییر رژیم، رهبران ایران ممکن است احساس کنند که چیز زیادی برای از دست دادن ندارند و بهترین راه حل آن‌ها این است که نشان دهند می‌توانند هزینه سنگینی به ما تحمیل کنند. در این شرایط، من می‌توانم تصور کنم که ایرانی‌ها به تأسیسات نفتی دوستان ما در منطقه حمله کنند و شاید تنگه هرمز را مسدود کنند – که به طور چشمگیری قیمت نفت را بالا می‌برد، چیزی که دولت ترامپ نمی‌خواهد.

اهداف نرم آمریکایی در سطح بین‌المللی نیز بخشی از اهداف آن‌ها خواهد بود. غریزه کنونی خامنه‌ای این است که چنین رفتاری نکند زیرا می‌تواند جنگی را با ایالات متحده آغاز کند، و او به طور سنتی این را تهدیدی برای بقای رژیم دانسته است. اما اگر ترامپ به حملات گسترده‌تر و جامع‌تر علیه ایران فکر می‌کند، او و اطرافیانش باید به گزینه‌هایی که ایرانی‌ها برای ایجاد دردسر برای ما دارند، فکر کنند و نیروهای ما را برای پیش‌بینی و مقابله با این احتمالات آماده سازند.

«شروع جنگ‌ها بسیار آسان‌تر از پایان دادن به آنهاست»

ایان برمر، رئیس و بنیانگذار گروه اوراسیا است.

تا کنون، رهبری ایران خویشتنداری قابل توجهی از خود نشان داده است. آن‌ها فقط بر حمله تلافی‌جویانه به اسرائیل (که توانایی چندانی در آن ندارند) تمرکز کرده‌اند و هیچ گامی برای مختل کردن تردد تانکرها در تنگه هرمز، حمله به زیرساخت‌های انرژی در خلیج فارس، یا انجام حملات علیه اهداف نظامی ایالات متحده در منطقه برنداشته‌اند.

آیا ممکن است این وضعیت در صورت دخالت مستقیم آمریکایی‌ها در جنگ تغییر کند؟ اگر فقط تخریب فردو باشد، من گمان نمی‌کنم. بالاخره، ایالات متحده و اسرائیل هنوز توانایی انجام حملات برای «سر بریدن» (decapitation strikes) علیه ایران را دارند و آن را در ذخیره نگه خواهند داشت. اما این بدان معناست که رهبری ایران هماهنگ باقی مانده و از روی استیصال عمل نمی‌کند. چه می‌شود اگر بازیگران نظامی سرکش در یک رهبری نظامی ایرانی به شدت آسیب‌دیده، تصمیم بگیرند که خودشان دست به کار شوند؟ این می‌تواند به راحتی منجر به تشدید تنش شود. یا اگر رهبر عالی ایران احساس کند که کنترلش بر ارتش در حال از دست رفتن است؟ یا حتی اگر اسرائیل پس از فردو قانع نشود و بخواهد خود رهبری را هدف قرار دهد؟

شروع جنگ‌ها بسیار آسان‌تر از پایان دادن به آنهاست.

«بمباران فردو آخرین حمله در این منازعه نخواهد بود»

ری تکیه، پژوهشگر ارشد شورای روابط خارجی است.

در هفته گذشته، اسرائیل آسیب قابل توجهی به برنامه هسته‌ای ایران وارد کرده است. تنها تأسیسات هسته‌ای که به نظر می‌رسد فراتر از توانایی لجستیکی اسرائیل باشد، نیروگاه فردو است که در اعماق یک کوه در نزدیکی شهر زیارتی قم پنهان شده است. تنها ایالات متحده، با هواپیماهای پیشرفته و مهمات تخصصی خود، می‌تواند این سایت را نابود کند. چالش برای ترامپ این است که نگرانی‌های خود را درباره احتمال کشیده شدن به یک درگیری دیگر در خاورمیانه با تمایل خود برای خلع سلاح ایران متعادل کند. انتخاب او احتمالاً مسیر روابط ایالات متحده و ایران را برای مدتی نامعلوم مشخص خواهد کرد.

در صورت دخالت آمریکا در عملیات جاری اسرائیل، این امر سوءظن رهبران روحانی را تأیید خواهد کرد که واشنگتن در نهایت عامل اقدامات اخیر اسرائیل بوده است. رژیم امروز در وضعیت تلافی‌جویی نیست. رهبری نظامی آن از بین رفته، پدافند هوایی آن به خطر افتاده، و رهبرانش در مخفیگاه هستند. هرگونه اقدام علیه نیروها یا کشتی‌های آمریکایی به احتمال زیاد پاسخی ویرانگر را در پی خواهد داشت، در زمانی که ایران به سختی می‌تواند منطقه درگیری را گسترش دهد.

اما الیگارشی روحانی حافظه طولانی دارد. هنگامی که گرد و غبار فرو نشست، آن‌ها به تاکتیک‌هایی روی خواهند آورد که در طول سال‌ها برایشان بهترین کارایی را داشته است: تروریسم و درگیری نامتقارن. سفارتخانه‌های آمریکا، گردشگران و پایگاه‌های نظامی می‌توانند توسط عوامل ایران هدف قرار گیرند، در حالی که تهران ادعای بی‌خبری می‌کند. هر رئیس‌جمهوری که شاهد چنین تلفات جانی باشد، مجبور به پاسخگویی خواهد بود یا با عواقب سیاسی عدم اقدام مواجه خواهد شد. این می‌تواند چرخه حملات و ضدحملات را آغاز کند. نکته مهم برای دولت ترامپ این است که بمباران فردو آخرین حمله در این منازعه نخواهد بود. تمام این‌ها به معنای عدم حمله نیست، بلکه به معنای انجام آن با چشمانی باز است.

«مشوق‌های عمده‌ای برای حمله به تمام رهبری، تمام پیوندهای ارتباطی در سراسر کشور... و موشک‌ها و پایگاه‌های نظامی ایران وجود دارد»

رابرت ا. پاپ، استاد علوم سیاسی در دانشگاه شیکاگو و نویسنده کتاب «بمباران برای پیروزی: قدرت هوایی و اجبار در جنگ» است.

من انتظار دارم که تأسیسات فرآوری هسته‌ای در فردو فوراً مورد حمله قرار گیرد، نه فقط در روز اول بلکه در ساعت اول حملات ایالات متحده. نطنز نیز احتمالاً همزمان مورد حمله قرار خواهد گرفت. این مهمترین هدف است. بدون کوبیدن سخت به این تأسیسات هسته‌ای، حمله هوایی ایالات متحده فایده‌ای نخواهد داشت.

همچنین نباید از «غافلگیری» متعجب شویم. محتمل‌ترین اتفاق این است که مجموعه‌ای بسیار گسترده‌تر از اهداف نسبت به اهدافی که به طور محدود با برنامه هسته‌ای ایران مرتبط هستند، مورد حمله قرار گیرند. ایالات متحده می‌داند که ایران به خوبی می‌تواند بلافاصله علیه پایگاه‌های نظامی آمریکا که فقط چند ده دقیقه با هر موشک پرتاب‌شده فاصله دارند، پاسخ دهد. برای محدود کردن این پاسخ‌ها و سایر پاسخ‌های نظامی، مشوق‌های عمده‌ای برای حمله به تمام رهبری، تمام پیوندهای ارتباطی در سراسر کشور (حتی آنهایی که توسط غیرنظامیان استفاده می‌شوند) و موشک‌ها و پایگاه‌های نظامی ایران – همه در یک حرکت سریع – وجود دارد.

یک غافلگیری دیگر می‌تواند استفاده از کماندوها در فردو و نطنز باشد، هم برای شناسایی پس از حمله و هم برای قرار دادن احتمالی مهمات برای مهر و موم کردن ورودی‌های تونل‌های زیرزمینی. این یک مأموریت پرخطر خواهد بود، اما کل این تلاش نیز همینطور است.

«هیچ راه‌حل نظامی برای درگیری بین اسرائیل و ایران وجود ندارد»

رابین رایت، تحلیلگر امور خارجی است که چندین کتاب درباره خاورمیانه از جمله «سنگر را بلرزان: خشم و شورش در سراسر جهان اسلام» را نوشته است.

در نهایت، هیچ راه‌حل نظامی برای درگیری بین اسرائیل و ایران وجود ندارد. هر درگیری باید شامل نوعی دیپلماسی برای رسیدگی به نقاط اشتعال اصلی جهت دستیابی به یک نتیجه پایدار باشد که از خصومت‌های جدید جلوگیری کند. چه ایالات متحده از نظر نظامی درگیر شود یا نشود، واشنگتن تنها طرفی است که می‌تواند معامله‌ای را برای کاهش درگیری بین اسرائیل و ایران، دو کشوری که دهه‌ها است جنگ پنهانی را به نمایش گذاشته‌اند، میانجیگری کند. بنابراین ایالات متحده اکنون یک بازیگر است، چه از نظر نظامی و چه از نظر دیپلماتیک.

یک خطر نگران‌کننده این است که نه ایالات متحده و نه اسرائیل به طور خاص جزئیات نیت‌های بلندمدت خود را در قبال ایران – یعنی پایان بازی پس از توقف تیراندازی – مشخص نکرده‌اند. ترامپ خواستار «تسلیم بی‌قید و شرط» شده است. آیا این به معنای تسلیم کامل برنامه هسته‌ای و موشک‌های بالستیک نیز هست؟ یا ترامپ در مورد نوعی تسلیم سیاسی صحبت می‌کند؟ در روزی که بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، حملات هوایی به ایران را آغاز کرد، از مردم ایران درخواست کرد. او گفت اسرائیل راه را برای قیام ایرانیان علیه حکومت تئوکراتیک در تهران هموار کرده است. «تغییر رژیم» ضمنی بود. گزارش شده است که این دو مرد درباره کشتن خامنه‌ای، که از سال ۱۹۸۹ در قدرت است، گفتگو کرده‌اند. ترامپ گفت که در حال حاضر با این کار مخالف است – هرچند روز چهارشنبه عصر اشاره کرد که حکومت تئوکراتیک می‌تواند در نتیجه جنگ کنونی سقوط کند.

ایران بدون شک از این جنگ به طور قابل توجهی ضعیف‌تر بیرون خواهد آمد. اما این کشور بیش از دو برابر تگزاس است – در مقابل غزه که به اندازه فیلادلفیای بزرگ است. اسرائیل پس از ۲۰ ماه جنگ هنوز در آنجا درگیر جنگ است. ایران همچنین دو برابر افغانستان است، جایی که ایالات متحده طولانی‌ترین جنگ خود را در آنجا انجام داد. و سه برابر عراق است، جایی که ایالات متحده یک جنگ هشت ساله را انجام داد که به عنوان یک پیامد ناخواسته، داعش را به وجود آورد، یک جنبش افراطی که ایالات متحده را مجبور به بازگشت به عراق کرد. نیروها هنوز در آنجا حضور دارند. الگوهای – و درس‌های – اخیر بسیاری وجود دارد که باید در هدایت اقدامات واشنگتن در ساعات، روزها و هفته‌های آینده مورد توجه قرار گیرد.

«رهبران ایران یک اولویت اصلی متحد دارند: بقای رژیم»

جاناتان پانیکوف، مدیر طرح امنیت خاورمیانه اسکراوفت در شورای آتلانتیک و افسر سابق اطلاعات ملی در شورای اطلاعات ملی برای خاور نزدیک است.

اگر ایالات متحده ایران را بمباران کند، تلافی تقریباً قطعی است – اما شدت پاسخ به اهداف ایالات متحده بستگی خواهد داشت. یک مجموعه هدف محدود، مانند فردو و زیرساخت‌های باقی‌مانده برنامه هسته‌ای، ممکن است پاسخ محدودی را از ایران برانگیزد. پتانسیل چنین واکنشی می‌تواند افزایش یابد اگر ترامپ حمله ایالات متحده را به موافقت اسرائیل با پایان دادن به جنگ – پس از ارزیابی ایالات متحده مبنی بر کاهش کافی توانایی‌های هسته‌ای و موشکی ایران – مرتبط کند.

سابقه ناقصی برای پاسخ محدود ایران وجود دارد. ترامپ مطمئناً در حال بررسی تصمیم ژانویه ۲۰۲۰ خود برای کشتن قاسم سلیمانی، فرمانده وقت نیروی قدس، است. تفکر سنتی در آن زمان این بود که اگر سلیمانی ترور شود، جنگ گسترده‌تری آغاز خواهد شد. این اتفاق نیفتاد. ایران پنج روز بعد تلافی کرد، و اگرچه متأسفانه نیروهای خدماتی ایالات متحده زخمی شدند، اما هیچ تلفاتی رخ نداد و تنش‌ها سپس فروکش کرد.

امروزه، توانایی ایران برای تلافی بیشتر محدود شده است. ذخایر مرگبارترین سلاح‌های آن کاهش یافته است؛ قدرتمندترین نیروی نیابتی منطقه‌ای آن، حزب‌الله، تضعیف شده است؛ و آن نیروهای نیابتی که هنوز فعال هستند، از جمله شبه‌نظامیان شیعه عراقی و حوثی‌ها، در واکنش‌های خود به جنگ خویشتنداری نشان داده‌اند – و ایالات متحده حریف چالش‌برانگیزتری نسبت به اسرائیل است. علاوه بر این، در حالی که رهبر عالی ایران باید بین گروه‌های مختلف توازن برقرار کند، رهبران ایران یک اولویت اصلی متحد دارند: بقای رژیم. آن‌ها تقریباً مطمئناً می‌دانند که تلافی‌جویی که منجر به تلفات و تخریب قابل توجهی در ایالات متحده شود، به شدت شانس از بین رفتن خودشان را افزایش می‌دهد.

حمله به سایت‌های هسته‌ای ایران ممکن است جاه‌طلبی‌های هسته‌ای آن را برای همیشه پایان ندهد. اما یک حمله می‌تواند برنامه را به میزان قابل توجهی به عقب بیندازد به طوری که دیگر یک تهدید وجودی برای اسرائیل یا منطقه نباشد. در آن مرحله، ایران باید تصمیم بگیرد که آیا میلیاردها دلار برای بازسازی چیزی که تقریباً مطمئناً دوباره از دست خواهد داد، هزینه کند یا خیر.

«تهران در نهایت مسیر دیپلماسی را انتخاب خواهد کرد»

آرش عزیزی، نویسنده همکار در آتلانتیک و نویسنده کتاب «آنچه ایرانیان می‌خواهند: زن، زندگی، آزادی» است.

ایران با این انتخاب مواجه خواهد شد که یا تلاش کند درگیری را با حمله قاطع به اهداف ایالات متحده در منطقه گسترش دهد و یا از طریق مذاکره، معامله‌ای را بپذیرد، که عملاً نوعی «تسلیم» است که ترامپ آن را درک می‌کند.

پیش‌بینی دشوار است، اما چه ایالات متحده ایران را بمباران کند یا نکند، من فکر می‌کنم تهران در نهایت مسیر دیپلماسی و یک معامله را انتخاب خواهد کرد. این هم با منطق رژیم برای حفظ خود و هم با احساسات غالب در خیابان‌های ایران مطابقت دارد. اما این نیز ممکن است که ایران بیشتر مقاومت کند، به این امید که بتواند ترامپ و اسرائیل را خسته کند. این کشور می‌تواند از معاهده عدم اشاعه (NPT) خارج شود و به سمت آزمایش یک دستگاه هسته‌ای برود. این یک مسیر خطرناک خواهد بود، به ویژه اگر در نهایت ترامپ را به ورود قاطع‌تر به خاورمیانه تحریک کند.