در 20 نوامبر، آماردانان آمریکایی نتایج یک نظرسنجی را منتشر کردند. در میان دادهها، روندی نهفته است که پیامدهای آن برای تریلیونها دلار هزینه حائز اهمیت است. محققان اداره سرشماری از شرکتها میپرسند که آیا در دو هفته گذشته از هوش مصنوعی «در تولید کالا و خدمات» استفاده کردهاند یا خیر. اخیراً، برآورد ما نشان میدهد که سهم آمریکاییهایی که در محل کار از هوش مصنوعی استفاده میکنند (با وزندهی بر اساس اشتغال)، یک واحد درصد کاهش یافته و اکنون به 11 درصد رسیده است (نمودار 1 را ببینید). پذیرش در بزرگترین کسبوکارها، یعنی آنهایی که بیش از 250 نفر استخدام دارند، به شدت کاهش یافته است. با گذشت سه سال از موج هوش مصنوعی مولد، تقاضا برای این فناوری به طرز شگفتآوری ضعیف به نظر میرسد.
اینکه پذیرش هوش مصنوعی سریع یا کند باشد، پیامدهای عمیقی دارد. برای اینکه جهان از هوش مصنوعی بهرهوری کسب کند، کسبوکارهای عادی باید این فناوری را در عملیات روزمره خود ادغام کنند. این همچنین مهمترین سؤال در تعیین اینکه آیا جهان در یک «حباب هوش مصنوعی» قرار دارد یا خیر، است. از امروز تا سال 2030، شرکتهای بزرگ فناوری 5 تریلیون دلار برای زیرساختهای ارائه خدمات هوش مصنوعی هزینه خواهند کرد. برای اینکه این سرمایهگذاریها ارزشش را داشته باشد، طبق گفته جیپیمورگان چیس (یک بانک)، سالانه به حدود 650 میلیارد دلار درآمد از هوش مصنوعی نیاز دارند، که از حدود 50 میلیارد دلار در سال جاری بسیار بیشتر است. افرادی که در زندگی شخصی خود برای هوش مصنوعی هزینه میکنند، احتمالاً تنها کسری از آنچه را که نهایتاً مورد نیاز است، خریداری خواهند کرد. کسبوکارها باید بقیه را تأمین کنند.
اداره سرشماری تنها یک منبع است. محققان دیگر نیز برآوردهای خود را از پذیرش هوش مصنوعی گردآوری میکنند؛ بیشتر آنها دریافتند که سطح پذیرش بالاتر از 10% است (نمودار 2 را ببینید). اقتصاددانان در مورد دلیل این تفاوتها بحث میکنند. برخی معتقدند که نظرسنجی اداره سرشماری بسیار محدودکننده است (دشوار است دقیقاً بدانیم پاسخدهندگان چگونه «استفاده از هوش مصنوعی در تولید کالا و خدمات» را تفسیر خواهند کرد). پرسیدن از کارمندان درباره استفاده خودشان در محل کار ممکن است پاسخهای مثبتتری را نسبت به پرسیدن از مدیران درباره کسبوکارشان به همراه داشته باشد. طرفداران اداره سرشماری در مقابل استدلال میکنند که تنها دولت دارای شبکه گسترده لازم برای نمونهبرداری از یک بخش واقعاً نماینده از کسبوکارهای آمریکایی است، و نه فقط آنهایی که در صنایع نوآورتر مانند کدنویسی هستند.
حتی دادههای غیررسمی نیز به رکود در پذیرش هوش مصنوعی توسط شرکتها اشاره دارند. جان هارتلی از دانشگاه استنفورد و همکارانش دریافتند که در ماه سپتامبر 37% از آمریکاییها از هوش مصنوعی مولد در محل کار استفاده میکردند، که از 46% در ماه ژوئن کمتر است. یک ابزار ردیابی توسط الکس بیک از بانک فدرال رزرو سنت لوئیس و همکارانش نشان داد که در اوت 2024، 12.1% از بزرگسالان در سن کار هر روز از هوش مصنوعی مولد در محل کار استفاده میکردند. یک سال بعد این رقم به 12.6% رسید. شرکت فینتک Ramp دریافت که در اوایل سال 2025 استفاده از هوش مصنوعی در شرکتهای آمریکایی تا 40% افزایش یافت و سپس ثابت ماند. رشد در پذیرش واقعاً در حال کند شدن به نظر میرسد.
یک توضیح احتمالی عدم قطعیت اقتصادی است که با جنگهای تجاری، کاهش مهاجرت و چشمانداز نامعلوم نرخ بهره تشدید شده است. کسبوکارها ممکن است تا زمانی که ابهامات برطرف شود، از سرمایهگذاری خودداری کنند. علاوه بر این، تاریخ نشان میدهد که فناوری تمایل دارد با فراز و نشیب گسترش یابد. استفاده از رایانه در خانههای آمریکایی را در نظر بگیرید، جایی که سرعت پذیرش در اواخر دهه 1980 کند شد. این فقط یک وقفه کوچک قبل از دهه 1990 بود، زمانی که رایانهها خانههای آمریکایی را تسخیر کردند.
بررسی وضعیت
اول، شواهد از بازارهای عمومی. گلدمن ساکس (یک بانک سرمایهگذاری) شاخصی از شرکتها را با «بزرگترین تغییر بالقوه تخمینی در سود پایه از پذیرش هوش مصنوعی از طریق افزایش بهرهوری» تولید میکند. این شاخص شامل شرکتهایی مانند فورد (خودروساز)، H&R Block (شرکت آمادهسازی مالیاتی) و نیوز کورپ (شرکت رسانهای) است که همگی ابتکارات هوش مصنوعی را در پیش گرفتهاند. برای مدت طولانی، قیمت سهام این شرکتها با بازار همسو بود. با این حال، اخیراً، این شاخص عقب افتاده است (نمودار 3 را ببینید). سرمایهگذاران، حداقل تاکنون، پذیرش هوش مصنوعی را به معنای بهبود سودآوری یا رشد نمیبینند.
دوم، شواهد نظرسنجی. بر اساس نظرسنجی از مدیران اجرایی توسط Deloitte (یک شرکت مشاوره) و مرکز هوش مصنوعی، مدیریت و سازمان در دانشگاه هنگ کنگ، 45% از بازدهیهای حاصل از ابتکارات هوش مصنوعی کمتر از انتظارات آنها گزارش شده است. تنها 10% گزارش دادهاند که انتظاراتشان فراتر رفته است. یک مطالعه اخیر توسط McKinsey (یک شرکت مشاوره دیگر) استدلال کرده است که برای اکثر سازمانها، استفاده از هوش مصنوعی هنوز به طور قابل توجهی بر سودآوری در سطح کل شرکت تأثیر نگذاشته است.
سوم، تحقیقات اقتصادی. حداقل در کوتاهمدت، معرفی هوش مصنوعی ممکن است بهرهوری را به روشهای غیرمنتظرهای کاهش دهد. تلاشها برای بازسازی سیستمهای فناوری اطلاعات (IT) و گردش کار ممکن است به طور موقت کارایی را کاهش دهد، قبل از اینکه نهایتاً به شدت افزایش یابد — پدیدهای که اریک برینجولفسون از دانشگاه استنفورد آن را «منحنی J بهرهوری» نامیده است. برخی تعجب میکنند که آیا مشکل دیگری مختص هوش مصنوعی وجود دارد. مقالهای از ایوان چن از دانشگاه شانگهایتک و همکارانش به «تله میانمایگی هوش مصنوعی مولد» اشاره میکند. با کمک این فناوری، افراد میتوانند چیزی «به اندازه کافی خوب» تولید کنند. این به کارگران ضعیفتر کمک میکند. اما این مقاله نشان میدهد که میتواند به بهرهوری کارگران بهتر آسیب برساند، زیرا آنها تصمیم میگیرند کمتر تلاش کنند.
سازمانها یاد خواهند گرفت که چگونه هوش مصنوعی را کارآمدتر ادغام کنند، در حالی که خود مدلها باید به بهبود ادامه دهند. اگر شواهد بیشتری از تأثیر دگرگونکننده این فناوری بر کارایی در محل کار به دست آید، شرکتهای بیشتری درخواهند یافت که نمیتوانند بدون آن ادامه دهند. حتی اگر این اتفاق بیفتد، این توقف نشان میدهد که سود اقتصادی هوش مصنوعی کندتر، نامتوازنتر و با هزینه بیشتری نسبت به آنچه رونق سرمایهگذاری فعلی نشان میدهد، به دست خواهد آمد. تا زمانی که پذیرش به سرعت افزایش نیابد، درآمدهای مورد نیاز برای توجیه 5 تریلیون دلار سرمایه در گردش هوش مصنوعی همچنان دستنیافتنی خواهد ماند. ¦