تصویرسازی: اکونومیست / دانشگاه ژئو هبی
تصویرسازی: اکونومیست / دانشگاه ژئو هبی

بحثی داغ بر سر منشأ خویشاوند گریزان انسان‌های مدرن

دنیسوواها که بودند؟

در طول تهاجم ژاپن به شمال چین در سال ۱۹۳۳، مردی برای ساخت پلی بر روی رودخانه سونگهوا در نزدیکی شهر هاربین استخدام شد. او در حین حفاری، جمجمه‌ای بزرگ و باستانی را که در بستر گلی رودخانه فرورفته بود، پیدا کرد و آن را در چاهی پنهان نمود. تنها در بستر مرگ بود که این موضوع را به نوه‌هایش گفت. این روایت، درست یا نادرست، داستانی بود که چند سال پیش هنگام اهدای این جمجمه به موزه علوم زمین هبی در چین، همراه آن بود.

امروزه، منشأ این جمجمه همچنان موضوع بحث است، اما در مقیاسی بسیار وسیع‌تر. شواهد اخیر DNA این فسیل را به گروهی مرموز از انسان‌تباران (hominins) معروف به دنیسوواها (Denisovans) مرتبط ساخته است که دانشمندان اطلاعات بسیار کمی درباره آن‌ها دارند. انتظار می‌رفت این جمجمه به روشن شدن هویت این گروه و نقش آن‌ها در تکامل انسان کمک کند. اما در عوض، نتیجه‌ای کاملاً متضاد به بار آورده است: ظاهر آن تاریخچه‌ای تکاملی را نشان می‌دهد که با داده‌های ژنتیکی در تضاد است. این موضوع می‌تواند اجداد انسان خردمند (Homo sapiens) —انسان‌های مدرن— را خارج از آفریقا قرار دهد؛ ایده‌ای که تمام آنچه دیرینه‌شناسان درباره خاستگاه انسان می‌دانستند را دگرگون می‌کند.

در طول تاریخ، انسان خردمند (H. sapiens) با گونه‌ای دیگر از انسان‌ها، یعنی نئاندرتال‌ها (Neanderthals)، کره زمین را به اشتراک گذاشته است. نئاندرتال‌ها نوعی انسان قوی‌هیکل بودند که ابزارهای پیچیده می‌ساختند، مردگان خود را دفن می‌کردند و حتی هنر نیز داشتند. در سال ۲۰۰۸، گونه دیگری وارد صحنه شد؛ زمانی که نوک انگشتی از یک کودک، با قدمت بین ۳۰,۰۰۰ تا ۶۰,۰۰۰ سال، در غار دنیسووا در سیبری کشف شد. تیمی به رهبری سوانته پابو (Svante Paabo) از موسسه ماکس پلانک در آلمان، DNA این انگشت را استخراج کرد و دریافت که نه نئاندرتال و نه انسان خردمند است.

این تیم حضور گروه جدیدی از انسان‌ها را اعلام کرد: دنیسوواها. به زودی مطالعات ژنتیکی آثاری از DNA دنیسووایی را در انسان‌های مدرن، به ویژه در سراسر آسیا، یافتند؛ همانطور که DNA نئاندرتال‌ها در جمعیت‌های امروزی در سراسر جهان یافت می‌شود.

اما دنیسوواها چه کسانی بودند؟ تنها ۱۲ قطعه کوچک از این انسان‌ها یافت شده است —به سختی برای اینکه بتوان چهره‌ای برای این نام متصور شد. سپس در سال ۲۰۲۱، تیمی به رهبری نی شیجون (Ni Xijun)، دیرینه‌انسان‌شناس آکادمی علوم چین (CAS)، جمجمه هاربین را به جهان معرفی کرد. این جمجمه با قدمت بیش از ۱۴۶,۰۰۰ سال، دارای حفره مغزی بزرگی است که یادآور انسان خردمند است، با این حال ویژگی‌های دیگری مانند برجستگی‌های ابرویش با ظاهر انسان‌های مدرن مطابقت ندارد. این تیم گونه جدیدی را پیشنهاد کرد: هومو لونگی (Homo longi)، "انسان اژدها".

امسال تأیید شد که این جمجمه متعلق به یک دنیسووا بوده است. در دو مقاله که به ترتیب در ژوئن و ژوئیه منتشر شدند، فو کیائومی (Fu Qiaomei)، ژنتیک‌دان مولکولی نیز از آکادمی علوم چین، جزئیات یافتن پروتئین‌های باستانی و DNA میتوکندریایی در پلاک دندان‌های جمجمه هاربین را تشریح کرد که با پروفایل دنیسووایی مطابقت داشت. دانشمندان سراسر جهان به وجد آمدند: سرانجام، چهره‌ای از دنیسوواها به دست آمده بود.

این نتیجه همچنین تاییدی بر سابقه فسیلی چین بود، مجموعه‌ای از فسیل‌های انسان‌تباران که در طول قرن گذشته در چین یافت شده‌اند. بسیاری در غرب مدت‌ها این فسیل‌ها را از نظر تکاملی کم‌اهمیت می‌دانستند و تصور می‌کردند که فسیل‌های چین عمدتاً شامل انسان راست‌قامت (Homo erectus) است، انسان‌تباری که حدود دو میلیون سال پیش در آفریقا تکامل یافت، سپس از قاره خارج شد و حدود ۱۱۰,۰۰۰ سال پیش در آسیای جنوب شرقی از بین رفت. در مقابل، بسیاری از محققان چینی معتقد بودند که این فسیل‌های انسان راست‌قامت یافت شده در چین، اجداد چینی‌های مدرن هستند، با وجود شواهد فراوان که انسان‌های مدرن عمدتاً از آفریقا سرچشمه می‌گیرند.

کریستوفر بِی (Christopher Bae)، دیرینه‌انسان‌شناس دانشگاه هاوایی در مانوا، می‌گوید که تنها در دو دهه گذشته است که جهان شروع به نگاهی تازه به این فسیل‌ها کرده است. هومو لونگی (Longi) تنها یکی از چندین گونه جدیدی است که اخیراً بر اساس جمجمه‌های چینی پیشنهاد شده است. (در واقع، دکتر بِی و وو شیوجیه (Wu Xiujie) از آکادمی علوم چین در سال ۲۰۲۴ پیشنهاد کردند که برخی از این جمجمه‌ها متعلق به گونه جدیدی به نام هومو جولونسیس (Homo juluensis) ("مردم کله‌بزرگ") هستند؛ آن‌ها همچنین دنیسوواها را به آن گونه جدید نسبت دادند.)

در عین حال، تحقیقات DNA و پروتئین باستانی در چین پیشرفت کرده است. به عنوان مثال، پیگیری مصرانه دکتر فو برای دستیابی به نمونه‌های DNA از پلاک دندان جمجمه هاربین نشان داد که می‌توان نمونه‌های قابل استفاده‌ای را حتی از کوچک‌ترین مواد اصلی نیز به دست آورد. این نوع کار می‌تواند فسیل‌های چینی بیشتری را، که در غیر این صورت به دلیل گرما و رطوبت در برخی نقاط کشور، بیش از حد قدیمی یا نامناسب برای حفظ تلقی می‌شدند، در دسترس علم مولکولی قرار دهد.

آیا ما خویشاوندیم؟

با این حال، در ماه‌های پس از انتشار کار دکتر فو، یک معمای بزرگ پدیدار شده است. ژنوم‌های هسته‌ای استخراج‌شده از دنیسوواها نشان می‌دهد که آن‌ها و نئاندرتال‌ها یک تبار واحد را تشکیل داده‌اند که قبل از جدایی از یکدیگر، از انسان‌های مدرن منشعب شده‌اند (به نمودار اول مراجعه کنید) — یافته‌ای که زمانی تقویت شد که تیم دکتر پابو، به رهبری همکارش جانت کلسو (Janet Kelso)، یک پیش‌چاپ (preprint) با ژنوم جدید و با کیفیت بالا از یک دندان دنیسووایی را در ۲۰ اکتبر منتشر کرد.

با این حال، هنگامی که دانشمندان ظاهر جمجمه هاربین و سایر جمجمه‌هایی که از آن زمان به هومو لونگی (longi) نسبت داده شده‌اند را بررسی می‌کنند، این تبار متفاوت به نظر می‌رسد. دکتر نی و همکارش، کریس استرینگر (Chris Stringer) از موزه تاریخ طبیعی بریتانیا، معتقدند که هومو لونگی (longi) تنها پس از آنکه نئاندرتال‌ها مسیر خود را در پیش گرفتند، از اجداد انسان خردمند (sapiens) منشعب شد (به نمودار دوم مراجعه کنید).

این تفاوت یک راز را ایجاد می‌کند. اگر DNA را دنبال کنیم، تبار انسان خردمند (sapiens) به نظر می‌رسد که از گروه اجدادی نئاندرتال‌ها و دنیسوواها، که گاهی اوقات نئاندرسووان‌ها (Neandersovans) نامیده می‌شوند، بین ۵۰۰,۰۰۰ تا ۸۰۰,۰۰۰ سال پیش جدا شده است. این گروه به خارج از آفریقا به اوراسیا گسترش یافته است، جایی که اجداد نئاندرتال‌ها سرانجام به سمت غرب به اروپا حرکت کردند و اجداد دنیسوواها به سمت شرق به آسیا رفتند.

بر اساس ژنوم جدید دکتر کلسو، حداقل سه گروه دنیسووایی جداگانه سپس با انسان خردمند (sapiens) که حدود ۶۰,۰۰۰ سال پیش از آفریقا می‌آمدند، آمیخته شدند. مقایسه ژنتیک سه جمعیت دنیسووایی با جمعیت‌های مدرن نشان می‌دهد که گروه‌های انسان خردمند (sapiens) در زمان‌های مختلف و از مسیرهای متفاوت در آسیا حرکت کرده‌اند و بنابراین به طور متفاوتی با سه جمعیت دنیسووایی روبرو شده‌اند. اجداد اقیانوسیه‌های مدرن، از جمله بومیان استرالیا، ابتدا آمدند و اجداد آسیایی‌های شرقی و جنوبی امروزی بعدها.

اما اگر به جای آن مورفولوژی —به معنی شکل ویژگی‌های فیزیکی مانند دندان‌ها، حفره‌های مغزی، پیشانی‌ها و ابروها— را دنبال کنیم، داستانی کاملاً متفاوت پدیدار می‌شود. این شواهد نشان می‌دهد که اجداد انسان خردمند (sapiens) و هومو لونگی (longi) (شامل، به روایت دکتر نی و دکتر استرینگر، افرادی که دنیسوواها شدند) یک گروه باقی ماندند و احتمالاً بیش از یک میلیون سال پیش در اروپا یا غرب آسیا زندگی می‌کردند.

آنها این فرضیه را بر اساس جمجمه هاربین و بازسازی جمجمه خردشده‌ای از چین به نام یون‌شیان ۲ (Yunxian 2) با قدمت یک میلیون سال استوار می‌کنند، تحلیلی که در سپتامبر در مجله ساینس (Science) منتشر کردند. دکتر استرینگر می‌گوید که ممکن است دنیسوواهای اولیه در آسیا باقی مانده باشند، در حالی که اجداد انسان خردمند (sapiens) به آفریقا بازگشتند تا بیشتر تکامل خود را ادامه دهند، پیش از آنکه برخی از آنها ۶۰,۰۰۰ سال پیش دوباره آنجا را ترک کنند. به عبارت دیگر، منشأ تبار انسان خردمند (sapiens) می‌توانسته خارج از آفریقا باشد —یک پیچش حیرت‌انگیز در تاریخ انسان‌های مدرن.

هر دو داستان انشعاب نمی‌توانند درست باشند. ژنتیک‌دانان مانند دکتر پابو معتقدند که ژنومیک تنها راه برای تعیین زمان جدایی شاخه‌ها از یکدیگر است. جان هاکس (John Hawks)، دیرینه‌انسان‌شناس دانشگاه ویسکانسین-مدیسون، موافق است که DNA اعتبار خاصی دارد که مورفولوژی فاقد آن است. اما در عین حال، شواهد کنونی DNA تنها از مجموعه کوچکی از نمونه‌ها به دست آمده است که همه جمعیت‌هایی که در آن زمان زندگی می‌کردند را منعکس نمی‌کند. او می‌گوید: «بنابراین حتی زمانی که شواهد بسیار قانع‌کننده به نظر می‌رسند، ذهن باز داشتن می‌تواند خوب باشد.»

دکتر هاکس راه حلی برای این تناقض دارد. چین پر از فسیل‌های انسان‌های قدیمی شبیه به انسان راست‌قامت (erectus) است. دکتر هاکس استدلال می‌کند که ممکن است این انسان‌های شبیه به انسان راست‌قامت هنوز در زمان ورود دنیسوواها حضور داشته‌اند. اگر دنیسوواها با انسان راست‌قامت آسیایی آمیزش کرده باشند، این امر می‌توانست باعث شود دنیسوواهای حاصل، قدیمی‌تر از آنچه واقعاً بودند به نظر برسند.

ژنتیک همچنین احتمال دیگری را مطرح می‌کند: مقاله‌ای از سال ۲۰۲۰ شواهدی یافت که دنیسوواها با یک تبار «فوق باستانی» بسیار قدیمی آمیزش کرده بودند که بیش از ۱.۲ میلیون سال قبل از اجداد خودشان منشعب شده بود. یا اینکه، دنیسوواها ممکن است ویژگی‌های شبیه به انسان راست‌قامت (erectus) را حفظ کرده باشند در حالی که انسان خردمند (sapiens) به گونه‌ای متفاوت تکامل یافته بود.

لبخند برای دوربین

شواهد پیچیده‌اند اما دانشمندان خوشبین هستند که در نهایت دنیسوواها و تاریخچه آن‌ها را درک خواهند کرد. دکتر استرینگر می‌گوید فسیل‌های بیشتری باید در بیرون وجود داشته باشند، چه از هومو لونگی (longi) و چه از اجداد آن‌ها. ژنتیک‌دانان نیز مطمئن هستند که در استخراج DNA و پروتئین‌ها از فسیل‌هایی که از قبل دارند، بهتر و بهتر خواهند شد. هر دو ممکن است حیاتی باشند. به هر حال، یک تک عکس برای نشان دادن یک گونه کامل کافی نیست. یک آلبوم عکس لازم خواهد بود، اگر نه چندین آلبوم.