این مقاله بررسی میکند که چگونه نمایش مفرط ثروت در تلویزیون به تدریج باعث کاهش جذابیت محتوای آن شده است. نویسنده به سریالهایی همچون «و درست مثل آن» اشاره میکند که در آن شخصیتها بیشتر بر دارایی و تجملات تأکید دارند تا بر روایتهای جذاب و مسائل واقعی.
مقاله به بررسی اسپینآف جدید «بالرین» از فرنچایز «جان ویک» میپردازد و بر چالشهای گسترش فرنچایزهای سینمایی تمرکز دارد. فیلمهای «جان ویک» به دلیل فضای تاریک و جالب توجهشان محبوبیت پیدا کردند، نه فقط به خاطر داستان انتقام ساده.
مقالهای از کنور فرایدرزدورف به بررسی ایدههای کاهش و محدود کردن استفاده از فناوری در کالج پومونا میپردازد. نویسنده، تجربههای شخصی از دوران تحصیل خود در این کالج و تغییرات جدید در استفاده از فناوری را بررسی میکند.
مقاله «ضریب هوشی بالا شما را به یک غریبه تبدیل میکند، نه یک نابغه» توسط هلن لوئیس به بررسی مفهومی میپردازد که هوش بالا لزوماً به معنای نبوغ نیست. داستان مریلین واس ساونت، که در کودکی نمره بالایی در آزمون ضریب هوشی گرفت و به عنوان باهوشترین فرد جهان شناخته شد، مورد بحث قرار میگیرد.
مقاله سوفی گیلبرت با عنوان "پول در حال نابود کردن تلویزیون است" به بررسی روندهای اخیر در برنامههای تلویزیونی میپردازد که نمایش ثروت افراطی را به محتوای اصلی خود تبدیل کردهاند. این مقاله به طور خاص به سریالی مانند <i>And Just Like That</i> اشاره میکند که به جای تأکید بر داستان و شخصیتها، تمرکز خود را بر نمایش بصری داراییها و امتیازات مالی شخصیتها معطوف کرده است.
مقاله، نوشته سوفی گیلبرت، به تحلیل نقش پول در خراب کردن صنعت تلویزیون میپردازد و بر این نکته تأکید دارد که نمایش ثروت در سریالهای تلویزیونی، اغلب خستهکننده و مضر شده است. او به ویژه به سریالهایی مانند «و درست مثل آن» و دیگر برنامههایی اشاره میکند که به جای توجه به مسائل اجتماعی و انسانی، تنها به نمایش ثروت زیاد و لوازم لوکس میپردازند.
مقالهای از تایلر آستین هارپر به بررسی اثرات ناآگاهی عمومی از عملکرد هوش مصنوعی پرداخته است. برخلاف ادعای برخی مدیران فناوری، مدلهای زبان بزرگ به معنای واقعی "هوشمند" نیستند.
مقاله به بررسی ناآرامیهای مدنی در لسآنجلس میپردازد که از یورشهای مهاجرتی دولت ترامپ ناشی شده است. این ناآرامیها به دلیل درگیری میان مأموران فدرال و معترضان که برخی بهطور قانونی و برخی غیرقانونی عمل میکنند، به وجود آمده است.
مقاله به قلم دیوید فروم در مورد دستور دونالد ترامپ برای استقرار گارد ملی در لسآنجلس بهمنظور سرکوب اعتراضات اخیر است. نویسنده اشاره میکند که این اقدام به جای نیاز واقعی، تلاشی برای اثبات قدرت و تسلط شخصی ترامپ بر روندهای قانونی و نظم عمومی است.
مقالهای از آماندا کاتز در «واشنگتن پست» به بررسی کاهش نقش قضاوت انسانی در ویرایش و استفاده از هوش مصنوعی در تولید محتوا میپردازد. این روند در پروژهای به نام «ریپل» به رهبری جف بزوس دنبال میشود که هدف آن گسترش محتوای بخش نظرات و تحلیل روزنامه است.
مقاله سوفی گیلبرت در مورد نقش پول در صنعت تلویزیون و تأثیر آن بر کیفیت محتوا بحث میکند. او مشاهده میکند که نمایشهای تلویزیونی معاصر اکثراً با به تصویر کشیدن زندگی ثروتمندان و نمایش خانههای مجلل و لباسهای شیک تمرکز بیشتری بر ثروت و تجملات دارند.
آدولف هیتلر در ایجاد بحرانهای امنیت عمومی برای پیشبرد برنامههای اقتدارگرایانه خود مهارت داشت. او با استفاده از بحرانهای ساختگی و تاکتیکهای تحریکآمیز، حمایتهای قانون اساسی از ایالتهای فدرال جمهوری وایمار را متوقف کرده و قدرت خود را تحمیل نمود.
پیروزی نزدیک یک ملیگرا در انتخابات ریاستجمهوری اخیر لهستان بهعنوان نمونهای از رقابتهای سختگیرانه در جوامع دموکراتیک جهان مطرح شده است. این انتخابات میان کارول ناووکی، مورخ ملیگرا، و رافال ترژاسکوفسکی، شهردار لیبرال ورشو، برگزار شد و با ۵۰.
جمهوریخواهان آمریکا با اتخاذ سیاست کاهش مالیاتها قادر به ارائه راهکاری معتبر برای بحران مالی قریبالوقوع کشور نیستند. در حالی که این حزب در زمان قدرت دموکراتها به کاهش هزینهها تأکید دارد، واقعیت این است که نسبت درآمدهای مالیاتی به تولید ناخالص داخلی آمریکا بسیار کمتر از سایر اقتصادهای پیشرفته است، و این در حالی است که هزینههای دولتی همچنان بالا میرود.
مقاله به قلم ژولیت کایم به تصمیم مناقشهبرانگیز دونالد ترامپ در اعزام نیروی فدرال به ایالت کالیفرنیا بدون درخواست فرماندار میپردازد. ترامپ با فدرالی کردن گارد ملی کالیفرنیا، اختیارات فرماندار را نادیده گرفت و ۲۰۰۰ نیروی ذخیره را به لس آنجلس اعزام کرد.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق، با سخنرانی در فورت برگ به تهاجم علیه سنتهای نظامی آمریکا ادامه داد. سخنرانی او بیشتر مشابه گردهماییهای سیاسیاش بود، پر از نارضایتی و خشم که جو بایدن و سایر رقبای سیاسیاش را تمسخر میکرد.
مقاله به تحلیل پیشنهاد کمیسیون «ایالات متحده را دوباره سالم کنیم» دولت ترامپ میپردازد که هدف آن ممنوعیت غذاهای فوق فرآوریشده در ناهار مدارس است، با تمرکز بر پیتزا به عنوان یکی از محبوبترین غذاها در مدارس. برنامهای به نام «اسمارت اسلایس» از سوی دومینوز وجود دارد که پیتزا را به دانشآموزان ارائه میدهد، اما این طرح مورد انتقاد است؛ زیرا استفاده از پیتزای دومینوز به معنای آموزش غلط درباره تغذیه سالم است.
گرایش سیاسی | چپ میانه | مخاطبین اصلی | روشنفکران، دانشگاهیان، فرهیختگان، علاقهمندان به تحلیلهای عمیق |
---|---|---|---|
کشور مبدأ | ایالات متحده |